امروز غروب جمکران بودیم جاتون خالی من باحجاب نیستم ولی چادر سر کردم و شالمو گیره زدم که سفت شد و موهام معلوم نبود بعد نشستیم لبه ی سکو های دور حیاط پشتم به ۲تا خانمه بود با داداشم داشتیم حرف میزدیم چادرمو انداختم رو شونم که خنکم بشه یکی از ادن خانما زد رو شونم گفت موهات از پشت معلوم شده . یکم از موهام از پشت زده بود بیرون خیلی کم . سر کردم و چیزی نگفتم
خوب
همه مشکلاتمون تو موی خانوما خلاصه شده 😐
اینهمه مو الان موی شما مگه چه قدرت ایجاد فسادی داشته
جمکران که الان سرده ماهم قمیم
بعدش دوباره چادرمو انداختم رو شونم یه کوچولو موهای پشت که بافته بودم انگار معلوم شدا بود دیدم یه چیزی رو شونم حس میکنم ترسیدم برگشتم دیدم اون یکی خانمه موهای منو گرفته بزور بکنه زیر بعد با اخم گفتم خانم چته ترسیدم . فک کردم چی داره میره زیر چادرم اصلا بدمم اومد دست به موهام زد بعد باعث شد داداشم و مامانم دعواش کنن
حالا چون اونجابودین بخاطراون گفته
الان هی میان با تمسخر میگن مشکلات جامعه زیرسر بی حجابیه و فلان 😒
داداشم گفت چرا موهاشو گرفتی این کار که بدون اجازه دست زدی بهش تو بعضی جاها زندان داره باهاش دعوا کرد بعد مامانمم توپید بهش گفت تو وکیل وصی موهای اینی؟ حس میکنم نباید چیزی میگفتم بهش توپیدن
شما باید میزدی رو دست اون خانومه به چه اجازه ای دست زده به موهاتون
بابا شاید خواسته کمک کنه ای بابا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
