سلام
من ی دو قلو سه سال و نیمه دارم از وقتی دنیا اومدن تا امروز هیچ جا نرفته بودم مثلا ارایشگاه رو تایم خوابشون رفتم همیشه و بقیه جاها اگه امکان نبود ببرمشون اصلا نرفتم امروز بعد از این همه مدت رفتم کلاس دسر(هفته دیگه تولد شوهرم هست و میخواستم براش تو مهمونی سنگ تموم بذارم) قبلش بارها باهاش مشورت کردم ک برم یا نه حتی صبح خودش گفت برو ... خونه مون با مامانم تو یک ساختمون هست وقتی برگشتم دیدم شوهرم و بچه ها خونه مامانم هستن پسرم خیلی لجبازه و بابام معتقده پسرم باید هرکار دلش میخواد بکنه و کسی نباید بهش هیچی بگه بارها و بارها خودم با بابام بحثم شده ولی همیشه بابام طرف بچه ها رو میگیره و من میشم ادم بده😐 امروز پسرم سر ی قضیه گیر داده بود شوهرم داشت سعی میکرد با ارامش منعش کنه ولی بابام وارد ماجرا شد و گفت نه کارش نداشته باشین لجباز میشه شوهرمم اول گفت خوب نمیشه هرکار خواست بکنه بابام گف نه روش تربیتی شما غلطه حاصلش رو بعدا میبینید چی میشه شوهرمم از کوره در رفت گفت حاصل تربیت شما رو هم دیدیم😨 خلاصه یکی این گف یکی اون اخرشم بابام گف تو خونه ما باید به روش ما باهاشون برخورد کنید شوهرمم بچه رو زد زیر بغلش گف پس ما میریم خونه مون همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد الانم شوهرم میگه باید از اینجا پاشیم بعد حدود چهار سال یک نصف روز رفتم بیرون اونم از اقصی نقاط بدنم خارجش کردن ب نظرتون چی میشه تهش؟
