بیاببین سرایدارای اینجا بیست ساله جمع کردن پول خونه هایی ساختن عین کااااخ دادن اجاره ورهن ماهاکه شوهرمون معلمه پولمونوخرج اجاره وقبض اب وبرق کردیم ماهی فلانقدرم دادیم بابت خریدگوشت وروغنو... اوناهمش،شده پس انداز شغل دومشونم بوفه مافوقش یه خونه داریم ویه ماشین
بنظرم خوبه
من خودم معلمم سرایدار مدرسمون بخدا انقدر زرنگه
خانومش رب میپزه سبزی قورمه درست میکنه عرقیجات درمیاره همه رو میاره به نعلما میفروشه حالا به جز بوفه که دستشه با سیب زمینی و سمبوسه اینا کلی سود میکنع
والاشوهرمن درس خونده مدرکش فوق لیسانس الهیاته درامدش ازداداشش کمتره هزارتاشغل دراومده براش تومدرسه بوفه خوراکی عدسی ساندویج سرویس مدارس وسطاشم مغازه اجاره کرده حلیم میپزه وقت ترشی ومربا وشیره انگورم که خدامیدونه چقدرمیفروشه
شوهرم عین شاهزاده صبح میره سرکاروظهرتمومه البته به جزامسال که سرپرسته مجبوره شنبه بره جارشنبه بیاد درامدش یک سوم اونه هرچی میگم حقوقت کفاف زندگی نمیده بروکارکن میگه درس خوندم ک کارنکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
