بچه ها ازین داستانی که میخوام خیلی بدتر هاشو شنیدم,ولی با چشم خودم دارم میبینم میگم اخه مگه میشه؟یه همسایه داریم زنه حدودا 32سالشه,یبار داشت داستان زندگیشو تعریف میکرد.اینا خانواده خیییییلی راحتین در حدی که مردا و زناشون همه باهم مشروب میخورن,حجاب ندارن,نه در حدی که فقط روسری نداشته باشن شلوراک خیلی کوتاه و تاپ بالای ناف و جلوی هرکیم باشه مهم نیست,راحتن,ولی میگف مادر من اینجوری نیس سخت گیره خیلی منو اذیت میکرد..یدونه دخترم هست