برای تعدیض پانسمان برادرشوهرم میره خونه مادر شوهرم بعد گفت دیگه سختمه باز بیام اینحا ناهار بخورم همونجا میخورم
من اول یکم غر زدم و فلان گفتم نهههه بیا تنهاییم فلان
بعد روز دون دیدم چقدر خوبه🤣🤣🤣🤣😎تا هر وقت دلت میخواد بخوابی نمیخواد پاشی ناهار درست کنی
حالا شوهرم میگه عزیزم اگه ناراحت میشی میام ناهار میگم نههه بمون گلم اذیت میشی اینجوری🤣🤣😂😂