برای تعدیض پانسمان برادرشوهرم میره خونه مادر شوهرم بعد گفت دیگه سختمه باز بیام اینحا ناهار بخورم همونجا میخورم
من اول یکم غر زدم و فلان گفتم نهههه بیا تنهاییم فلان
بعد روز دون دیدم چقدر خوبه🤣🤣🤣🤣😎تا هر وقت دلت میخواد بخوابی نمیخواد پاشی ناهار درست کنی
حالا شوهرم میگه عزیزم اگه ناراحت میشی میام ناهار میگم نههه بمون گلم اذیت میشی اینجوری🤣🤣😂😂
😂 وای اولش ک خوندم خواستم بگم غر نزن بابا تازه راحت شدی
🤣
بهتربزارپیش مامانش ناهاربخوره من که شوهرم صبح تاشب پیش مامانشه
منم ی هفتست راحت شدم ناهار نمیاد ولی بچه کوچیک دارم حتما باید ناهارش اماده بشه😕
خوب كاري كردي👍👍👍
شوهر منم کلا خونس دیشب گفت فردا میخوام برم دانشگاه فلان کنگره و..اولش کلی حسودی کردم گفتم منم میام لپشو گاز گرفتم جاش بمونه نتونه بره و..ولی صبح بیدار شدم گفتم دیوانه ای مگه دختر دو ساعتم ک از خونه قراره بره بیرون..رفت گفتم اگر دوس داشتی نهارم بیرون بخور گفت ن میام خونه😂
اولش یکم خوبه ها بعد یکم ادم دیگه چیز میشه
رو رابطمون تاثیر گزاشته دلمون تنگ میشه دیشب داشتیم تو ماشین حرف نیزدیم یهو دخترم گفت چه عاشقونه حرف میزنین انگار تازه ازدواج کردین🤣🤣اثرات ناهار نیومدنه دیگه
شوهر من تنها هیچ جا نمیره
حتی خونه مامانش
هیچ جا😑
