عزیزم تنها راهش صبوری، و پذیرفتنه، که همچین سیستمی هستن، اینطوری خیلی کمتر اذیت میشی، بپذیر...
و اینکه من توی رفتارباهمسرم خیلی سعی کردم مدیریت کنم؛ عشق و احترام فراوون، نگفتن بدیهای خانوادش و حساسیتام نسبت بهشون(البته خیلی هم نشون نمیدم که چه خوبن و بخوام تحویل بگیرم، نسبتا خنثی برخورد میکنم) بعد هم رفاقت باهمسر تا پیداکردن رگ خواب و خییییلی دوستانه سعی کردم اشتباه بودن برخی از رفتارها و وابستگی های مخرب برای زندگی مشترکمون رو بهش بفهمونم ولی خیلی غیرمستقیم و تدریجی.
مثلاً ما اهل مطالعه و سخنرانی گوش کردن هستیم خیلی تو قالب همیشگی صوت های زناشویی خیلی کاربردی توی این زمینه رو آوردم باهم گوش کردیم... و کم کمک روش اثر داشته بقیهشم من پذیرفتم
اگر اهلش هستید معرفی کنم(البته اگربتونم پیداکنم)