الان حتی راضی نیستم تو صورتش نگا کنم وقتی جدا شد و گم شد از زندگیمون ی شب اومد جلو در خونمون ساعت ۲ بود پدرم رف در باز کنه نزاشتم گفتم بروبشین لایقش کوچه بود وگرنه هیچوقت نمیرفت با تمام وجودم ازش متنفر بودم هر سال که بیشتر سنم میره بالا بیشتر متنفر میشم ازش اون شب زنگ زد گف باز کن در مادرتم گفتم مادرم خیلی وقته چال کردم و مرده
الهی عزیزم
انشالله ازین جای زندگیتون ب بعد درگیر ارامش باشین
اره خب تعریف کن مامانت عاقبتش چی شد الان پیش کی زندگی میکنه داداشت کجاس خودت کی و باکی ازداوج کردی
بقيه نداره
بگو دیگه همشو
لایک پلیز
تعریف کن همشو
مادرت الان چیکار میکنه
بقیه شو بگو
برادرم نگو بازم با مادرم رفت امد میکنه در این حین وسایل و ظرف و ظروفی که مونده زو میبره به اون به شدت از مادرم به خاطر کاراش و کتکاش میترسی کمکان هرزه بوده و اون دوسپسرش ولش کرده صاحب کارش وقتی میفهمه مادرم با پسرش دوست مادرم میندازه بیرون بقیش میدونم با پسره خونه گرفتن عقد کردن پارسال شنیدم با یکی عقد کرده اسم شهاب به شدت پررو بود زنگ میزد پدرم میگف پول بده شمارش برداشتم رفتم تلگرامش دیدم عکس خودش و شهابش گذاشته نوشته من و شهابم سوختم زود شمارش پاک کردم بی لیاقتو
