بیاید خانوما

بزار تهدید کنه.تهدیدش به کجا میخواد برسه اخه

این مردام قاط زدن به خدا.بس مادرت هیچی نمیگه این وسط.

منم پدرم قاطیه.هرزچندگاهی میگه جمع کن بزن به چاک از خونه ام.یک بار اون روم بالا اومد گفتم زر مفت نزنید من هرزه نیستم که برم اماا به وقتشم میرم نه همینجوری که بهم انگ بزنن

ول کن بابا عزیزم.من چی بگم که اصلا معنی پدری و نفهمیدم.باورت نمیشه اگه بگم الان 31 سالمه و یکبار با پدرم صحبت نکردم از بچگی.اتاقامونم جداس.ما بچه ها با مامان و اون تنها میشینه.وقتی میاد خونه باید سکوت باشه.

قبلنا یه سلام میدادیم الان اونم نمیدیم.

نه خرجمون میکنه نه خبر داره کی چیکار میکنه.

انگار ما مستاجریم و اون صابخونه. حرفیم بشه کتک و کتکاریه.

دیروزم با خواهرم بحثم شد و خواهرم مسبب دهوا بود و با صدای بلند گریه میکرد تا اون بشنوه و بندازه گردن من.اونم اومد من و بزنه که مامانم نزاشت.

امروز که اومد خونه دستش خشک شده بود.کار خداس.خدا جای حق نشسته.

توام بسپر. به خدا.

بعدم چادر بپوش و شیک کن.چادری شیکم داریم.

نه مجردم.

یه مجرد خسته.ته دلم فقط خدارو دارم.الان خیلی وقته دیگه وقتم نمیکنم جز نماز با خدا خلوتیم بکنم

انشاالله با یه مرد خوب ازدواج میکنی و جبران میشه عزیزم.

هر چند این پدرا تو وجود ما تنفر نسبت به مردارو کاشتن

من خودم کارمندم.فوق لیسانسم دارم.

وضع خودم خیلی خوبه.اما محله پایین نشینیم.

هر کی اومده کمتر بوده و به خاطر موقعیتم اومده 

منم نپسندیدم و رد کردم.به تور ماها که ازون خوباش نمیخوره عزیزم.حداقل یکی همسطح خودمم پیدا نشده.

الان کم مونده خونه بخرم.شانس بد گرونم شده.

چه میشه کرد.اگه خوب و طبق میلم بیاد میرم اگه نه که اونم حسرت میشه مثل بقیه آرزوها.

تهش زیر خاکم دیگه.

خدا اون دنیامون و خوب کنه انشاالله.

ادم خوب ازین ادما دختر نمیگیره که میره سراغ خوبتراش

ممنون عزیزم

کلی درد کشیدم تا تحصیلاتم تموم شه و بشم کارمند

تا پول کتابامم خودم کار میکردم درمیاوردم.

خوبه که خدا هست و میبینه وگرنه به اینجا نمیرسیدم

فقط کاش خدارو میشد بغل کرد و یه دل سیر گریه کرد

اینقد مغرورم که اصلا تا حالا کسی گریه ام و ندیده اما دلم خونه