ی لحظه ....

زنداداش خوده من به جز یکی از خواهرش 4 تای دیگشون ازهم جدا شده بودن حتی خودش هم قبلا ازدواج کرده بود و متاهل بود ولی برادرم مجرد بود از اول ولی زنداداشمو دوسداشت.

بعد ازدواج زنداداشم هرچیزی ک توی زندگیه قبلیش نداشتو میخواست ک برادرم براش فراهم کنه و سه چهار سالی رفت و آمد نکردیم باهاشون 

ولی در کل الان باهم روابط خوبی داریم و گذشته فراموش شده

اینو گفتم ک بگم تو تموم این مدت از اعضای خانوادش بااینک 4تا مطلقه داشتن جز خوبی چیزی ندیدیم و خودش یکم مشکل داشت ک اونم حل شد

در کل ربطی نداره بعضیا واقعا اتفاقاه عجیبی براشون پیش میاد که خودشون درش دخیل نیستن و اصلا نباید قضاوت کرد

خیلی

اونی شوهرشو دوست نداشته و اونیکه بجه ننه بوده شاید راه داشت برای درست شدن ولی دوتای دیگه نه

بهرحال بیچاره پدرمادرشون

من هیچوقت به این موضوع ک یه نفر طلاق گرفته اصلا فک نکردم

ک ببینم طرف خوبه بده یا هرچی

همیشه میگم باهم جور نبودن و چقد خوب ک شعورداشتن از هم جدابشن ک همو اذیت نکنن

ن مثه همسایه ما یه سره دعوا

شوهرش سرکاره زنگ میزنه تلفنی دعوا میکنن خونستم حضوری دعوا میکنن با صدای بلند فحشای بد بهم میدن خب از هم جدا شن ک بهتره ک

پس احتمالا یه مادر یا پدر کم عقل و زورگو دارن

ببخشید خونواده خودتونه؟