سلام تو تاپیکهای قبلیم گفتم که چند روز به عروسی برادر شوهرم مادر شوهرم زنگ زد و سر حرفی بحث شدو کلی بهم بد وبیراه گفت و اخرم گفت نه خودتو میخایم نه بچتو عروسی نیا مامانمم که خاست میونه داری کنه به اونم همین حرفارو زد حالا من نرفتم عروسی عید شد هم نرفتم هونشون فقط چند شب پیش که رفتیم عیدی خونه فامیل که همسایه مادر شوهرمه شوهرم گفت من برم پیش مادرم گفتم برو گفت بچرو ببرم من نزاشتم که مامانمم اصرار که بده بچرو ببره منم دادم اوناهم فهمیدن که من ناراحتم شوهرم و مامانم میگن تو ادامه نده برو و اشتی کن اما من تصمیم دارم دیگه پامو نزارم خونشون البته تا الان خیلی توهین و بی احترامی شنیدم ازشون خیلی