سلام تو تاپیکهای قبلیم گفتم که چند روز به عروسی برادر شوهرم مادر شوهرم زنگ زد و سر حرفی بحث شدو کلی بهم بد وبیراه گفت و اخرم گفت نه خودتو میخایم نه بچتو عروسی نیا مامانمم که خاست میونه داری کنه به اونم همین حرفارو زد حالا من نرفتم عروسی عید شد هم نرفتم هونشون فقط چند شب پیش که رفتیم عیدی خونه فامیل که همسایه مادر شوهرمه شوهرم گفت من برم پیش مادرم گفتم برو گفت بچرو ببرم من نزاشتم که مامانمم اصرار که بده بچرو ببره منم دادم اوناهم فهمیدن که من ناراحتم شوهرم و مامانم میگن تو ادامه نده برو و اشتی کن اما من تصمیم دارم دیگه پامو نزارم خونشون البته تا الان خیلی توهین و بی احترامی شنیدم ازشون خیلی
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
عزیزم یه دعوای اساسی خونه مادر همسرم شد خیلی توهینا کردن من اما حرفی نزدم وقتی اومدم خونه انق ...
فقط بچم ده دقیقه اونجا بود همش تقصیر مادرم شد انقدر گفت بده بره مجبور شدم اما دیگه نمیزارم بره خودمم نمیرم حتی شده تا اخر عمرم نمیرم الانم متوجه شدن من ناراحتم که نرفتم برام مهم نیست