2737
2734
عنوان

مادرشوهر عزیزم

365 بازدید | 22 پست

پارسال خر بودم بااینکه اذیتم کرد و تو بارداری با بهونه ی الکی دعوا درست کرد و قهر کرد و 7 ماه از بارداریمو در خونشو به رومون بست بازم برا عید بهش زنگ زدم و دو روز قبل زایمانم که 3 فروردین بود پاشدم رفتم خونش و بااازم تحویلم نگرفت.

عیدی نداد میوه تعارف نکرد باهام حرف نزد حتی نگامم نکرد.

اما من برا رضای خدا رفتم

امسالم باز دعوا درست کرد و سه ماه پیش قهر کرده تا حالا

سال اول ازدواجمم قهر کرد و من اشتیی کردم.

سالی که عروسیمم بود باز قهر کرد تا یک هفته قبل عروسی که اخر بابام زنگ زدن بهش گفتن بیاین حرف بزنیم.

حالا بعد این 4سال و اینهمه اذیت و ازار و خاطره ی بد امسال دیگه میخوام خدا پیغمبری رو بذارم کنار و سفت وایسم. نرم خونش زنگم نزنم.

به نظرتون به اشتباهش پی میبره؟

میگه تو دلش این همون دختر با گذشتی بود که هرسال کینه رو میذاشت کنار و میومد دیدنم؟

حتی خانوادشم میومدن با وجود کم محلی ها؟؟

ب نظرتون میفهمه یانه؟؟



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  22 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  23 ساعت پیش
توسط   حسین__بیرو۵  |  3 ساعت پیش