من خانه خاله ودایی خودم میرم شوهرمم میادخودش دوست داره
خانواده شوهرم کلاتوی روابط اجتماعی عیرعادین
مثلاجاریم بامادرشوهرم وخواهرشوهرام دعواکرده بچه من که بدنیاامده رانیامدخونمون الان6ماه دخترم منم عیدنمیرم خونشون برای مهمونی هاکه جاریم مادرشوهروخواهرشوهرمادعوت میکردمارادعوت نمیکرداماسرقهرودعواهش ماراباانهاجمع کرده
ازخانواده همسرمم فقط خانه یکی ازعموهاش میریم
ولی خانه عموهای خودمم چون احترام زیادمیذارن وبااینکه دوساله خونشون نشده بودبریم عیدچون شاعل بودیم ومسافرت میرفتیم ولی بچه مون به دنیاامدهمان 10روزاول امدن امسال قراره بریم