من بعد از نامزد شدنم خیلی دو دل شده بودم ازین ک انتخابم غلط هست یا نه
جوری ک اصلا نمیتونستم با نامزدم حرف بزنم بدم میومد ازش تلفناشو جواب نمیدادم
خیلی روزای بدی بود داغون بودم تا اینکه آقا امام حسین منو طلبید برا پابوس
اونجا یه روز نشستم یه دل سیر گریه کردم تو حرمش
گفتم اگه این مرد با من خوشبخت میشه و منو خوشبخت میکنه
اگه باهم عتقبت به خیریم خودت مهرشو بنداز ب دلم
اما اگر غیر از اینه خودت مارو از دست همدیگه خلاصمون کن
باورتون نمیشه وقتی برگشتیم اصلا نفهمیدم کی نفهمیدم چیشد عاشقش شدم همه چیز درست شد
الان خیلی خوشبختم خداروشکر فقط بعد یک سال و ده ماه هنوز بچه نداریم با اینکه از همون اول اقدام کردیم
اینم میسپرم به خوده آقا