سلام ظهر همگی بخیر و خوشی و سلاااامتی😍😍
من امروز از صب قورباغه های تلفنیمو خوردم
به بیمارستان زنگ زدم
بالخره تایم کاری مطب دکتر قبلیمو پیدا کردم( هر وقت زنگ میزدم کسی جواب نمیداد)
انشالله عصر زنگ بزنم اگه جواب داد برای همین هفته ازش نوبت بگیرم.
یه تماس قوریاغه ای داشتم چند ماه بود میخواستم انجام بدم بالخره انجام شد.
برای تعمیر تخت پارک تماس گرفتم قرار شد اواسط هفته براشدببریمش تعمیرش کنه.
و با مامانم حرف زدم
برای نهار مرغ درست کردم کنارشم سیب زمینی سرخ کردم( عاشق سیب زمینی سرخ کردم😍).
نهار صرف شد
تماز خوندم
همسرم برای علی یه کتاب برچسبی اورده بود نشستیم برچسباشو چسبوندیم.
پستچی بسته اورد رفتم پایین گرفتم ضدعفونی کردم.
یکم استراحت کنم بعدش عکسایی که انتهاب کردم بریزم تو گوشی و برای اتلیه بفرستم.
با خواهرم برای فردا هماهنگ کنم علی رو بزارم پیشش برم سرکار.
و بشینم سرچکنم یه مدل نهایی واسه شومیز مشکیم به تصویب برسونم