من تنها بودم تنهاترم شدم فکر کنم خدا دید چقد دلبسته کوچولوم بودم ازم گرفتش..اصلا باور نمیکنم که رفته یجورایی گیجم انگار خوابم..همه جای خونم باهاش خاطره دارم شکممو قلقلک میدادم لگد میزد لالایی میخوندم حرکت میکرد از صبح تا شب شده بود تمام زندگیم..الان نمیدونم چیکار کنم دلم از زمین و زمان پره..خیلی شکستم..هیشکی هم درکم نمیکنه..خدایا من باید الان روزشماری میکردم برا اومدنش چرا اینکارو باهام کردی
نذاشتن صورت ماه فرشتمو ببینم تو حسرتش موندم
روزی صدبار آرزوی مرگ خودمو میکنم که چرا نگاش نکردم
۸ ماه تو حسرتش مونده بودم دیگه شد یه عمر..
ای کاش خدا منم میبرد
دلم برا فرشته کوچولوم خیلی تنگه
جیگرم داره میسوزه که از جای گرم برداشتن گذاشتن زیر خاک سرد
خدایا چطور دلت اومد فرشتمو ازم بگیری
خدایا نمیبخشمت
هدیه رو پس گرفتی! این چه رسمیه...دلم خون فقط همین