از همه چیز الان داشتم گریه میکردم
دلم دیگه واسه خودم میسوزه
از اینکه زندگیم باب میل نیس فعلا
از اینکه شهریور باید خونه خالی کینم و خیلی دلم میخواد صاب خونه شیم. فقط گیرش ۱۰۰ میلیونه لامصب که نداریم بخریم
از انتخاب اشتباهم که مسیر زندگیمو خیلی عوض کرد و منو از یه آدم شاد و سرحال به یه آدم ساکت و عصبی تبدیل کرد
از گرونیا که تو مملکته
ازهمه 🤦🏻♀️مخصوصا خودم
نمیدونم.از خدا
خیلی بهش التماس کردم که نزاره شوهرم بره راه دور...اما نشد😧
ازینکه از شوهرم دورم
دلتنگم فقط ارزوی مرگ دارم خیلی خستم خیلی
هرکی پستمو خوند
ی صلوات بفرسته ک شرایط زندگیم جوری پیش برع که هیچوقت دشمن شاد نشیم😔
از شوهرم نمیدونم چرا بعد از نه سال هنوز شکاکه
ازاینکه شوهرم راهش دوره حتی به اندازه یه پیام یادم نیفتاده😫
ازخودم ناراحتم ازاینکه نمیتونم خودموکنترل کنم بهش فکرنکنم ازاینکه همیشه بودم همیشه محبت کردمازاینکه دستم همیشه براش روبودازاین دنیاازاین دلتنگیو سردرد ازبی معرفتیه اونی که بخاطرش اوضاع روحیم خرابه خلاصه ازهمه چی خواهردلم پره خیلی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
