بچه ها اگه امکان مهاجرت داشتین اینکارو میکردین؟

مدیر استارتر

عضویت: 1397/04/24

تعداد پست: 10237

اگه امکان مهاجرت به خیلی از کشورارو داشتین اینکارو میکردین ینی مهاجرت میکردین ؟ یا ترس از تنهایی و غریبی محیطو مردم ازارتون میداد

از ساعت ۲۰ و ۴ دقیقه سه شنبه ۱۷ اردیبشهت شروع کردم 😄

1397/11/30

14:54

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

mahakbanoo

عضویت: 1396/10/27

تعداد پست: 11869

نه

و خدایی که در این نزدیکیست

1397/11/30

14:55

3 نفر لایک کرده اند ...

شهدوشکر_

عضویت: 1397/11/08

تعداد پست: 831

بدون شک و تردید میرفتم

سینه ام دکان عطاریست...دردت چیست؟ من برای عاشق بی کس...من برای عاشق بی چیز...راه رفتن، گریه کردن زیرباران میکنم تجویز...سینه ام دکان عطاریست... دردت چیست؟

1397/11/30

14:55

5 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

لالالوپسی

عضویت: 1397/02/27

تعداد پست: 3303

بدون یه لحظه مکث مدارکمو ورمیداشتم میرفتم

❤❤❤❤❤❤❤

1397/11/30

14:55

6 نفر لایک کرده اند ...

مهرماهی۶۶

عضویت: 1397/07/05

تعداد پست: 13541

به هیچ وجه

چقدر دردآور است میخواهی خوب باشی که میخواهی با همه مهربان باشی اما بد فهمیده شوی و بد قضاوت شوی اما با تمام این قضاوت ها مهم نیست من برای خودم زندگی میکنم به عشق خدایی که از همه چیز آگاهست.

1397/11/30

14:55

6 نفر لایک کرده اند ...

mahisaaa10

عضویت: 1397/11/29

تعداد پست: 212

بله

الانم ممکنه تا قبل عید برم

اگه خداااا بخاد و جور شه

1397/11/30

14:55

5 نفر لایک کرده اند ...

MahDiyh_Dokht_Iranzamin

عضویت: 1392/07/21

تعداد پست: 2882

نهه هرگز ولی تفریح میرفتم 😀

🍃❤️خدایا بی نهایت شکرگذارتم❤️🍃

1397/11/30

14:55

3 نفر لایک کرده اند ...

نیلای۲زیباروی

عضویت: 1397/01/24

تعداد پست: 7972

بله میرم

1397/11/30

14:55

3 نفر لایک کرده اند ...

zaraaaaaaa

عضویت: 1397/02/12

تعداد پست: 6014

مسلما بله

کینه ای نبودم ،تا آن روزِ لعنتی که ماهیِ هفت رنگِ عیدمان ،وقتی خواستم آبش را عوض کنم دستم را گاز گرفت ...من ماهی ها را بی آزار و معصوم دیده بودم ،اصلا توقِع چنین برخوردی را نداشتم ...از آن روز ، من از ماهیِ کوچکِ تویِ تنگ ، بیزار شدم و هر ثانیه آرزویِ مرگش را داشتم ،،،آبش را عوض نمی کردم ،غذایش را نمی دادم ،هربار که نگاهم به نگاهِ متظاهرِ مظلوم نمایش می افتاد ، اخم هایم را تویِ هم می کشیدم ، زیر لب لعنتش می کردم و سرم را می چرخاندم ...به قدری از گازِ ناغافلش کینه به دل گرفته بودم که بعضی شب ها دلم میخواست ، او را بیندازم توی آبِ جوش تا شاید دلم خنک شود ...این حجم رذالت و سنگ دلی از من بعید بود !شاید هم بچه بودم و کمی در تصوراتم اغراق می کردم ...فقط خواستم بگویم ؛هیچ خیانتی نابخشودنی تر از خیانت در اوجِ اعتماد نیست !!!

1397/11/30

14:55

4 نفر لایک کرده اند ...