دوستان پارسال رو مادر من تازه دختر ب دنیا اومده بود واقعا شرایطشو نداشتم همون موقع براش هدیه بخرم گفتم میذارم عید یچیزی براش میگیرم رفتم برای خرید عید خودم گفتم از هرچیزی که میخوام بخرم ی کوچولو میزنم تا بتونم ی وسایلی براش بخرم براش ب سلیقه خواهر شوهرم ی لباس خریدم بردیم دادیم ب مادر شوهرم وخیلی هم خوشحال شد رفت پوشیدش اومد گفت بارانا دخترم برام تنگه اگه ناراحت نمیشی فردا آدرس مغازه رو بده برم تعویضش کنم گفتم باشه مامان جون هرچیزی خواستی بردار اگه گرون تر هم باشه مشکلی نداره خلاصه این موضوع گذشت هفته بعدش خونه برادر شوهرم دعوت بودیم برا مادر شوهرم ی شاخه گل خانومش گرفته بود مادر شوهرم گفت از زن محسن یاد بگیرین رفتم برام لباس خریده جاریم ناراحت شد گفتم مامان جون این چه حرفی میزنی شاید نتوانسته آن بخرن و بگم همون شب جاریم کلی بهم بد و بیراه گفت ومن چیزی نگفتم