یبارکه بحث ودعواپیش اومد دوباره مادر مادر شوهرم قندش بالابود بیمارستان بستری شد مادرشوهرم بالاسرش بوده فقط یبارشوهرم زنگ زد دوباره دعواراه انداخت که آره مادرم بستری بود زنت نکرد یه وعده غذابیاره واسم یاجامن بمونه شوهرمم گفت مادرته وظیفته بعدشم خاهرات میومدن پیش مادرشون میموندن واسه غذاهم گفت3تا داداش داری اونا واست غذامیگرفتن میاوردن که پیش مادرشون موندی😒
عروس دخترمردم هس غریبس به گفته خودش پس اینجور توقعاتی هم نداشته باشن از آدم😕