سلام امشب با فامیلامون رفتیم رستوران بعد یدفعه متوجه شوهر دوستم شدم اونا میزشون با ما فاصله زیادی داشت من پا شدم برم سلام واحوالپرسی کنم دیدم به جای دوستم یه دختر سانتی مانتال با ارتیش فجیع نشسته بعد شوهر دوستم که متوجه من شد فوری دستش رو کشید از دست دختره خیلیم رنگش پرید منم به رو خودم نیاوردم برگشتم سر میزمون بعد که رفتیم بیرون رستوران دیدم منتظرمه وخواهش التماس که به دوستم چیزی نگم
الان نمیدونم چکار کنم احساس میکنم اگه به دوستم نگم منم خیانت کردم در حقش
استارتر منم چن روز پیش شوهر دوستمو با یه زن تو مغازه لوازم آرایشی دیدم با هم احوالپرسی کردیم رنگش پریده بود منم فقط میلرزیم خیلی خودمو کنترل کردم که ب رو خودم نیارم کثافت حرومزاده بعد احوالپرسی با من را رفته بود تو مغازه روسری فروشی کنارش تا من از مغازه بیام بیرون روش نشده بود تا آخر تو مغازه آرایشی بمونه...خاک تو سرش کنن ب خدا چه روزه هی یادم میاد اعصابم بهم میریزه...
من اگه خار میکاشتم تو زمین اینجوری عمرم و میریختم به پاش اون الان گل داده بود....
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.
تو فقط تو حرفاتون کاری کن به شوهرش شک کنه بیشتر حواسشو جمع کنه خودش بفهمه
مثلا گف شام نیوومده بگو چرا نیومده پیگیر باش فلان
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
من اگه دوست شما بودم و بهم نمیگفتی واقعا ناراحت میشدم ببین اون حق داره بدونه عزیزم این خیانت اشکار کن حتی اگه به قیمت تموم شدن دوستیتون باشه حداقل پیش وجدانت راحتی گلم