٣ ماه صيغه بوديم، بهم دست نزد. بعدش عقد كرديم، تا يك هفته نه بوسى، نه نوازشى. ١ هفته بعد رو تخت دراز كشيده بودم كه زنگ زد مى خواد بياد يه سر ببينتم. منم جو گييير. سريع پريدم حموم و لباسامو عوض كردم تا رسيد. از شانس خوب منم دوستاى برادرم خونمون بودنو با معلمشون كلاس داشتن. شوهرمم مجبور شد بياد تو اتاق. ديگه پريد رو تخت و براى اولين بار بعد اين همه مدت، بوسم كرد. با اينكه خيييلى چسبيد، ولى بازم از خجالت آب شدم.