شما چه جور رفتاری دارین توی خانواده شوهر

مادر شوهر و ندارم 

از اول نداشتم

پدر شوهرمم یک ساله فوت شدن

دو خواهر شوهر و چهار برادر شوهر سن بالا دارم

فوق العاده محترمانه و با لفظ خانم آقا 

مشکلی توی این ده سال باهاشون نداشتم

هیچچچچ وقت خجالت نکش .مث خودشون باش

با احترام وتقریبا رسمی

اوایل صمیمی ،ک اب درومد از توش

الان رسمی و ساکت ولی احترامو دارم اونام دارن

الان خیلی بهتر شدما واقعا تمرین کردم و جواب هم داده اما هنوزم جای کار دارم😅

باخودت تمرین کن بگو اگ قرار ب خجالته ک اونت باید بکشن اگ نمیکشن من چرا بکشم. توام مقابله کن 

اصلن کم نیار

منم مث تو بودم الان رو خودم کار کردم خوب شدم 

هم خودم بچه ی بزرگ خانوادم و هم همسرم.

روو این حساب از دو طرف خانواده ها حرفمون بُرش داره و اگه باشیم هم تحویلمون میگیرن و هم محترمانه رفتار میکنن..

چیزی هم میگیم گوش میدن ، چون به قولی بزرگتریم از بقیه بچه ها ...

خلاصه خوبه همه چی ..

و حتی یادمه یه جاریم داشت با خواهر شوهرم شوخی میکرد و بهش میگفت که با من نمی تونه این شوخی ها رو کنه ، چون من و همسرم بزرگ ترشونیم 😁

روی خودت کارکن بزار اون ها به فکراین باشن نه توچون تومهمونی    حرف نزدن طلاست    حرف زدن نقره

درهرصورت اونا کارخودشون میکنن.من سرد بود وصمیمی نشدم یکسال ونیم اول زندگیم همش دعوا بود شوهرم میگفت چرا سردی چرا نمیخندی باهاشون بحث نمیکنی و...چندبارتذکر داد منم گفتم اگه صمیمی بشم مثل الان که همه باهم دعوا دارن وتیکه میندازن بهم مثل اونا میشم.اگه دوستداری بددهن وتیکه انداز و...بشم رو چشام ازفردا کپی اونام.

الان بعد ۳ سال چندوقت پیشش گفت خیلی ازت راضی هستم و...گفت خاهرام اوایل بدتو میگفتن سرد بودی ...امااالان نظرشون درموردت عوض شده چون از بقیه عروسا بهتری نه دعوا میکنی نه بددهنی نه فضولی....منم فهمیدم دعواهای اولمون سر حرف خاهراش بوده گفتن زنت بد وفلانه...باوجوداینکه خاهرشوهرام قصد داشتن صمیمی بشن اما بازم اجازه ندادم بهشون.چون راه دخالت بیشترازاین باز میشه

منم مثل سابق شما.ولی امروز برا اولین بار جوابشون دادم

پشت سرم به شوهرم چیزی گفته بودن شوهرمم هیچی مخفی از من نداره راز دوستاشم میاد بهم میگه

اومد بهم گفت منم به مادر شوهرم گفتم هم تهمت زدی هم غیبت کردی من که نمیبخشم رفت توجیه کنه گفتم توجیه نکنین خداحافظ

خیلی مذهبین واسه همین اینطور گفتم 

دیگه هم خونش نمیخوام برم 

تا عید هم اگر معذرت نخواد عید هم نمیرم

نظر نمیدم.کم میخندم. درحد اعتداا کمک میدم. از کسی انتظاری ندارم انتظارم صفره. رفت شدم فقط همراه شوهرم .کنارش میشینم .وارد بخثاشون کم میشم .