من دوستش داشتم برای همون نیازاشوبرطرف میکردم که چشش دنبال کس دیگه نباش پارسال به مشکل خوردم باهم رفتیم دکتر لقی......ه بود بهم نامه نداد ولی ایشون گفت من نامزدشم برای مادرم میخوام تقصیر منه ووووکه بهمون دادن
تک سختی ها بامن بود
ولی من بجای الان پیشش باشم تو تنهایی هاش اینجا فقط باید اشک بریزم
دلم تنگ شده براش ....خدایا به فریادم برس
خانم های عزیز من پرسیدم از طریق دادگاه میتونم حکم یانامه بگیرم بدون اجازه پدر عقد کنیم یانه؟
شرایطش چیه؟
هرچیزی به ذهنتون میرسه که پدرومادرم راضی شن چون نمیدونن ماهمو میشناسیم هرچند بااین کارهاوروزگار من بودبردن ولی من کتمان میکردم چون میترسیدم بدترشه
چکارکنم؟
دیگه داغونم ...نمیدونم‌چی خوبه چی بد!
اگه میتونین راهنمایی کنین اگه نه با دلهای پاکتون صلوات بفرستین ودعام کنین
نه بابا اين چ كاريه
چرا بايد تحقير بشي
برام عجيب هست ك چرا انقد اصرار داريد سريع عقد بشيد!
خب يكمي زمان بدين
برا خودتون تاريخ تعيين نكنيد ك تا اون موقع نشه و كارهاي عجيب و غريب كني و مريض بشي!
الانم مهلت عيد رو بيخيال بشيد
اصلا حرفي نزن
بذار ببين خانوادت چي ميگن و واكنششون چي هست
تو اين مدت هم يكي دو جلسه برو مشاوره و ازش بخاه ك با پدرمادرت صحبت كنه رفتارهاي پدرت عجيب هس خيلي هيجان زده واكنش داره ك احتمالا ناشي از ضرب الاجلي هست ك دوستت تعيين ميكنه!
بذار يكمي زمان بگذره بيخودي اصرار نكن
قرار عيد هم موكول كنيد ب بعد از عيد
در ارامش تصميم بگيريد
شما قرار هست باهم باشيد تا خوش باشيد نه ك مقدمات باهم بودنتون بشه دليل ناخوشيتون!
هم پدرت هم دوستت هم خانوادش يكمي رفتار غير منطقي و عجولانه دارند
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
