نه نمیدونستم اینجوری تازه عروسی کرده بودیم بعصی اوایل پول خردارو میریختم تو کشو نمیدونستم حواسش هست در حد دویست تومن صدتومن تک تومنی یبار گفت بار اخرت باشه برمیداری بی اجازه شاخ در اوردم گفتم این پول مگه چقدرع بعدم اخلاقشو فهمیدم یه وقت پولشو حتی در حد پونصد تومن هزار تومن گم میکردم خودم میزاشتم رو پولاش
در کـــل سخته با این اخلاق زندگی کنی من خیلی معذب میشدم چون وقتی سر صد تومن دویست بازخواست میشدم حس حقارت بهم دست میداد
من ادمی بودم وقتی مجرد بودم با خواهرم میرفتیم فست فودی نزدیک صدهزار میخوردیم میومدیم بیرون