همون اول خودشون لباس عقدمو خریدن .محل عقدمو مشخص كردن تااااا اخر همه كارارو خودشون كردن . منم هیچی نگفتم چون روم نمیشد از همون اول هی بگم ن نمیخوام و فلان .كه ای كاش حرفمو میزدم چون عروسیمم همین كارو كردن. البته ادمای بدی نیستن تقصیر خودم بود كه لال بودم
من همون رفتارو میکردم و پشیمونم نیستم. چون اون موقع که بابام داشت جهیزیه میداد موقعیت شغلیش خیلی بد بود با این که همه میدونستن و بابام و مامانم با پس اندازاشون بهترینارو بهم دادن ولی مادرشوهرم اصرار داشت که جهازت خوب نیست دختر فلانی سه تا خاور جهیزیشو و فلانی دستگاه تصفیه هواهم تو جهازش هست ،فلانی از داماد اصلا هیچ تیکه ای نخواسته همه رو خودش گرفته(چندش آور) با اینکه ۵ سال میگذره هنوز برام زنده اس
ن بابا نرمالن بهم كه نمیزدن چون شوهرم خودش منو انتخاب كرد. كلا یلد نیستن چجوری خوبی كنن . گرچه لباسمو دوست نداشتم لاغر بودم میخواستم لباسم جچر دیگه باشه. محل عقدمم خوب بود تر و تمیز ولی چون اشنای خودشون بود حتی یه زحمت ندادن خبر بدن به ما .هیچی نگفتن مادرشوهرم خودش رفت اونجا وقت گرفت بعدشم من رفتم اونجا رو دیدم ولی كلا از كاراشون ناراحتم چون هیچی نگفتم عروسیمم همین كارو كردن تالارو گرفتن بعدش به ما گفتن😞😞 میگم كه كلا مقصر خودم بودم از بس از خودم دفاع نكردم هی بدتر شدن
خاک توسر کسایی ک فقط میگن‌جهاز جهاز بنظرم‌ندیده و بدبختن و طمع کارن برای من همه چی رو سطح پایین خریدن ولی توقعشون از من جهیزیه لاکچری بود 😤😤😤😤هنوزم میگن حالا تمومش نمیکنن بااینکه چنان جهیزیه ای دادم ک هیشکدومشون ندارن
