2733
2739

خیر ببینی چقدر خندیدم 😂😂😂😂

گاهی وقتها بجای جر و بحث کردن فقط به طرف نگاه میکنم و تعجب میکنم که این حجم وسیع بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچکی جا شده است !
تو دوست من نیستی؟؟اخه بچه بودیم مارو تولد دعوت کرد با کلی دنگ فنگ خودمونو رسوندیم تولد وای وای خودش ...

نه نه اون من نيستم 

اون خيلي جلب تَر إز من بوده 😂😂

كاش از شاخه سرسبز حيات گل اندوه مرا ميچيدي.  كاش در شعر من اي مايه عمر  شعله راز مرا ميديدي

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
من اجازه نمیدم  ولی متاسفانه شوهرم خیلی دخترمو لوس میکنه  و زیاد به خواسته هاش توجه میکن ...

بیشتر باباها دختر دوستن

پیاده از کنارت گذشتم گفتی قیمتت چند خوشگل؟!...سواره از کنارت گذشتم گفتی پشت ماشین لباسشویی بشین..در خیابان دعوایت شد تمام فحشت خواهر و مادر بود..من نباید به استادیوم بیایم چون تو شعارهایت آب نکشیده است......من باید پوشیده باشم تا تو دینت کامل باشد...تو ازدواج نکردی به من گفتی زن گرفتن حماقت است...من ازدواج نکردم به من گفتی ترشیده ام!....
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣خدایی خیلی باحالی حالا من یه چیز تعریف کنم دوتا دختر همسایه داشتیم کلا رو من و خواهر ...

وای کلی خندیدم🤣🤣🤣🤣

پیج آشپزی من در اینستاگرام ashpazi_‌ba_sayoo@
نه نه اون من نيستم  اون خيلي جلب تَر إز من بوده 😂😂

لعنتی یه دوتا کاغد زر ورقی ها بودا اون زمان فقط همونارو زده  بود به دوتا دیوار مشخص بود از شب قبل مونده بود وای یادش میوفتما😂😂مامانش دید ما قصد رفتن نداریم تو زودپز قرمه سبزی درست کرد برامون ناهار😂

اگه دوست داشتید برای خوشبختی و ازدواج عالیم با یه آدم عالی دعا کنید برام🌸💕
2740
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣خدایی خیلی باحالی حالا من یه چیز تعریف کنم دوتا دختر همسایه داشتیم کلا رو من و خواهر ...

عجب موز مارايي بودناااا 😂😂😂 

منم يبار داداشم هشت سالش بود به دوستش گفته بود پنجشنبه تولدمه بيا خونمون اونم الكي 

خلاصه ما اونروز آش رشته بود ناهارمون يهو ديديم يكي در زِد يه پسر خوشگل با كت و شلوار و يه دسته گل خوشگل 

حالا داداشم چركول بود با يه شرت پاره 😂 

پسره اومده بود تولد بدبخت كرخيد مارو ديد خيلي با أدب بود مجبور شديم بريم لباسامونو عوض كنيم بزنيم برقصيم واينكر باباش پوست داداشمو ميكند 😂😂😂

كاش از شاخه سرسبز حيات گل اندوه مرا ميچيدي.  كاش در شعر من اي مايه عمر  شعله راز مرا ميديدي

فقط دو نفر؟؟؟  

مامانت برا چند نفر تدارک دیده بود...دیگه تعداد مهمونا رو که باید هماهنگ میکردی با مامانت

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
ولی دم مامانت گرم عجب استقلالی بهت داده ها

اره كلا روابطمون بر أساس اعتماد بود 😅

كاش از شاخه سرسبز حيات گل اندوه مرا ميچيدي.  كاش در شعر من اي مايه عمر  شعله راز مرا ميديدي
عجب موز مارايي بودناااا 😂😂😂  منم يبار داداشم هشت سالش بود به دوستش گفته بود پنجشنبه تولدمه ...

وای مادرتینا چی کشیدن از دستتون😂😂😂😂

اگه دوست داشتید برای خوشبختی و ازدواج عالیم با یه آدم عالی دعا کنید برام🌸💕
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز