2737
2734
عنوان

چرا شوهرم بدش میاد به نظرتون 🤔؟

9647 بازدید | 67 پست

من دست و پام کمی مو داره یه بار چند سال پیش میخواستم موهای دست و پامو میزدم بعد با ناز و عشوه گفتم بیا ببین موهای دستمو میزنم برات و صفا سیتی میدم بعد که اومد نگاه نکرد رفت 😐 منم هی اصرار کردم بیا ببین بیا ببین نمیدونم فازم چی بود خخخ فکر میکردم شوهرم چون خیلی دوستم داره این چیزایی که مربوط به من هست رو هم دوست داره چقدر ساده ام من 😕😕😕

بعد اومد توی حموم گفت خوشم نمیاد مگه تعارف داریم با هم ؟!!!! خوشم نمیاد که دستت مو داره و پات بعدشم من اون صحنه زدن موهاتو ببینم 😬😖😖😞😒

دیگه هیچی نگفتم ولی از اون به بعد دیگه حساس شدم به اینکه موی زائد داره دست و پام ، تازه وقتی میزنم چند وقت بعدش سیخ سیخی میشه به بدن همسرم یا بچه هام میخوره خجالت میکشم 😓

از خیلیا شنیدم قشنگ جلو شوهرشون این کارو میکنن ولی شوهرشون بدشون نمیاد و چیزی بهشون نمیگن 

این شوهر من چرا این مدلیه ؟ رومم نمیشه ازش بپرسم 

خلاصه روزی نیست که من بخاطر این قضیه ناراحت نباشم 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

خیلی صحنه ای رمانتیکیههههه زدن موهات؟؟؟من حتی به شوهرم گفتم من اصلاااا مو ندارم الکی که تصورش ازم خراب نشه🤣🤣🤣اونوقت تو 😩😩😩خیلی خوبی🤣🤣

❤️بدون تو یه مروارید مشکی بی صدف من ته مردابم           یه ماهی وسط دریاولی خب بی نفسو وصله قلابم❤️
2738

من تاحالا شوهرم ندیده این چیزا رو عمرا هم جلوش موهای دست وپا رو بزنم🤣🤣🤣

بی چاره فک میکنه من همیشه اینجوری بلوری ام نمیدونه چقد وقت میزارم😑😑

من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر  خجالتی و کم عاطفه است که  به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی  زندگی تک تکتون  پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه.        خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .                    

من جلوش انجام ندادم خجالت می کشم ...البته اپلاسیون میرم و کلا توخونه کاری ب موهام ندارم .

شمام برو اپلاسیون یا برو لیزر ک تیغ تیغی نشی 

ی روز اینجا با دل شکسته رو تخت بیمارستان و خسته از دنیا نوشتم دلم روشنه ❤به زودی منم مادر میشم .👪 وووو الان مامان یه گل دختر بهارییم 🥰🥰همون که امید زندگیه منو باباشه ... دیدید گفتم دلم روشنه🤗😍😍😍😍

میدونین دلیلش اصرارتون بوده 

من همسرم از دیدن ارایش کردن بدش میومد اوالاش یکبار گفت همینجوری اصلا یادمم نیست سر چی ولی الان نه که هیج وقت اصراری به دیدن نبوده یا سعی کردم جلوش اینکار نکنم الانم انگار نه انگار دیگه هیچ فرقی براش نمیکنه

..پیش خدا حوش بگذره پسر گلم مامان خیلی خیلی دوستت داره همیشه یادت بمونه..
خیلی صحنه ای رمانتیکیههههه زدن موهات؟؟؟من حتی به شوهرم گفتم من اصلاااا مو ندارم الکی که تصورش ازم خر ...

عه واقعا ؟!! چه باحالی تو

میگم اوایل عروسیمون بود خیلی ساده بودم

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز