2752
2734
عنوان

بیاین خاطرات حیوونی تعریف کنیم

| مشاهده متن کامل بحث + 1294 بازدید | 128 پست
من میدونی چ کار میکردم؟ خیلی با مورچه ها کارای عجیب کردم. اول راهنمایی بودم ظهرا حوصله ام سر میرفت. ...

واقعا؟؟کاره خداست دیگه عشقم.همه کاراش رو حساب کتابه.خداییش خدا حرف نداره

کینه ای نیستم ولی الزایمرم ندارم.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

2731
یادمه ۵ سالم بود اولین حیوونم رو اوردم یه جوجه مرغ. بعد از اون افتادم تو خط جوجه اردک و بزرگشون میکر ...

منم دقیقا از 5 سالگی جوجه،بعدش سگی که خودم بهش شیر دادم + سه تای دیگه،گربه های محله پیش پیش میکردم همشون میومدن پیشم،الانم عروس هلندی و خوکچه هندی دارم 

همہ چے درست میشہ 32ـُــــم همین مـاه ساعتِ 25:00
آرزوم اینه یه خونه باغ داشته باشم مرغ و خروس و گربه و اردک و ببعی ببارم 😒

منو شوهر قصد جدی داریم بریم شمال خونه ویلایی بخریم و انواع حیوونارو پرورش بدیم

همہ چے درست میشہ 32ـُــــم همین مـاه ساعتِ 25:00
فکر نکنم مو زیاد کنه ن س روز در هفته که نه گفتم عزیزم هروقت صورتت جوش زد بادستت اول اون جوش فشار بد ...

ببخشید میشه بگید چی

  خداجونم همون جور که معجزه ات رو بمن نشون دادی همون جورم بزودی زود ب جاریم نشون بده و همه منتظرای نی نی سایت   خدا جون بزار با خبر بارداری جاریم خوشحالیم از مادرشدنم کامل بشه انشالله من منتظرما تا قلب نی نی من ب تپش بیاد انشالله جاریمم باردار بشه و همه منتظرا                        علی اصغر امام حسین قربونش برم با امام رضا جونم حاجتم رو دادن 
چقد مامانت اکی بوده که اجازه میداده این همه حیوون بیاری تو خونه

آخرین غلامو یواشکی آوردم 😂 رفته بودم ویزیت کنم یه مجتمع پزشکی رو آخه ابجیم تو کار کالا پزشکی بود من واسش ویزیت میکردم. بعد صدا بچه گربه شنیدم یهو میخکوب شدم. گشتم دنبالش پیداش نکردم. رفتم تو مجتمع یه دکترو ویزیت کردم طاقت نیاوردم برگشتم تو کوچه دیدمش صداش زدم اومد کنارم تا اومد بغلش کردم انداختمش تو کوله ام رفتم سر خیابون دربست گرفتم تاخونه🤣 کارو ول کردم بخاطر گربه. 

بعد رسیدم خونه رفتم تو اتاقم انداختمش زیر تختم😂بعد رفتم تو سالن هی میپریدم بالا پایین و میخندیدم من سریع خودمو لو میدم. مامانم خندید گفت چته. گفتم هیچی همینطور با خنده میرفتم سمت اتاقم مامانمم اومد دنبالم یهو دید دوتا دست سفید از زیر تختم اومده بیرون با لبه روتختیم بازی میکنه گفت خرگوش اوردی؟ باز میخندیدم و میپریدم بالا و میگفتم نهههههه ... تا یهو خودش اومد بیرون🤣 گربه های قبلیو با فتنه های ابجیم ک میگفت بچه هام مریض میشن مجبور شدم رد کنم برن اینو دیگه با زور دوسال نگه داشتم. آقا در باز میکرد🤣

ببخشید میشه بگید چی

برا از بین بردن جای جوش تاپیک اخرم بخون توضیح دادم

خدایا تا پاکم نکردی... خاکم نکن..😔😔😔باردار نیستم تیکر رسیدن ب خواسته هامه البته امیدوارم همینطور بشه 😍😍برام دعا کنید اونی ک میخوام بشه الهی فداتون بشم ❤❤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687