جاریم بچه سومشو باردار بوده
امروز ۷ماهه به دنیا اومده
برادرشوهرم زنگ زد گفت زن داداش بچه هارو بیارم نگهشون میداری
تعجب کردم ک چرا به مادرشوهرم نمیده
گفتم اره بیارشون
نیم ساعت شد زنگ زد مادرشوهرم ک اگ زنگ زدن بچهاشو نگه ندار
گفتم چرا من قبول کردم بچه هاش ارومن کاری به کسی ندارن
گفت اونا هر روز بچه میخوان ما سختی بکشیم زنگ بزن بگو نیاره
منم گفتم نه من قبول کردم دلم نمیاد شما ک میدونید من چقدر دوسشون دارم
اونم قطع کردبدون خداحافظی
واقعااااا نمیدونستم در این حد از جاریم بدشون میاد
اونم به خاطر اینکه برادرشوهرم عاشقش بوده و به خاطرش جلوی همشون وایساده و الان هرکی ببینه فکر میکنه هنوز تو دروان نامزدین
بیچاره جاریم مادرش مریضه شدید
خواهرشم ک میره کنار جاریم
ادم اینقدر بی ملاحظه؟؟
اخه دوتا بچه کاری به کسی ندارن
نوه های خودشونن
اخى چ زن عموى خوبي هستين شما❤️
میشه من جاریت شم؟ چقد خوبی
وا
کار خوبی کردی دستت درد نکنه جاری مهربون
دعوا کرده
تو دعواشون شراکت نکن
فردا دوست مکنن آبرو تو میره
اى خواهر بعضيا اينجورين ديگه
کار خوبی کردی نگه میداری خدا عوض کار خوبتو میده
خوب کاری کردی افرین عجب مادرشوهری
خدا خیرت بده
هرروز بچه میخاان
اخی اقاحشمتم ۵-۶تا میخواد نمدونم چیکار کنم😖
وااااااا خوب کاری کردی چه آدمایی پیدا میشن خوب بچه دار میشن که میشن یه روز میخوایم بچه هاشونو نگهداریم سختی داره میخواسته بگی خودتون اون زمان که هی بچه میاوردین اگه همینجوریتون میکردن الان اینجوری حرف نمیزدین بعدشم مگه بچه غریبه بوده
