یکساله که یع عروس هلندی داشتیم این اواخر بخاطره دخترم و اینکه باردارم خیلی حوصله نمیکردم مثل قبل بهش محبت کنم
امروز صبح از وقتی بیدار شد همش سر وصدا میکرد که درش بیارم از قفس
وقتی هم درش میارم هرجا میرم دنبالمه منم درگیر دخترمو آشپزی بودم دخترم داشت نق میزد غذا ریختم براش که برم بهش بدم اصلا ندیدمش که پای آشپزخونه ایستاده پام رفت روش
وای دیوونه شدم فقط خودمو میزدم و ميگفتم کشتمش
خیلی زود مرد
الان دارم دیوونه میشم همش صداش تو گوشمه که میگفت سلام خوبی
همش گریه میکنم چیکار کنم