از نورادی زیاد باز میزاشتمش
تو خونه هم پوشکش نمیکردم یه روز شلوارش غذا ریخته بود کثیف شده بود دراوردمش که براش بپوشم فرار کرد منم گذاشتم باز موند یک ساعتی بدون شلوار تو خونه برا خودش میگشت که من رفتم سرویس دنبالم اومد تو گفتم نیا اینجا
اینجا هرکس میاد باید جیش بکنه
اونم وایساد جیش کرد خیلی هم خوشحاا بود از این قضیه ولی من اصراری بهش نداشتم بعد تایمی که کلا شلوارپاش نباش و لخت باشه رو کم کم زیاد کردم اونم گاهی میرفت تو سرویس یا خونه رو ابیاری میکرد ولی هیچ وقت دعواش نمیکردم چون کوچولو بود خیلی تایم پیفوشو هم میدونستم برا اون موشکش میکردم بعد یه مدت دوباره تصادفی دوید تو سرویس پیفوشو اونجا انجام داد دیدم کلا مایله من دیگه پوشکش نکردم ولی خیلی پیش میومد یادش بره منم هیچی بهش نمیگفتم تا اینکه تعداد ابیاری خونه کمو کمتر شد و خلاص