دارم پسرمو از شیر میگیرم........خدا کنه بتونم...امشب ک داشتم روو پام میخابوندمش یهو بلند شد و محکم بغلم کرد😭😭😭اشک توو چشمام جم شدکلی بوسش کردم ک خندید و باز گذاشتم رو پام باز شصت دستشو نشون داد گف نمکی شده میسوزه....منم بوس کردم همه انگشتاشو😭😭برام دعا کنین
شازده کوچولو با ادب پرسید: بیوطنها کجا هستند؟گل گفت: بیوطنها؟ خدا میداند که کجا میشود پیدایشان کرد. باد این ور و آن ور میبردشان. نه اینکه ریشه ندارند؛ بیریشگی، حسابی اسباب دردسرشان شده...(شازده کوچولو، آنتوان دوسنت اگزوپری.ترجمه و اقتباس کنتـ مونت کریستو)
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
پای مادرتان را ببوسید،آنقدر که به گریه بیفتد.از گریه ی او شماهم به گریه می افتید.آنجاست که کارتان روی غلتک می افتد و درهایی که به روی خود بسته اید را خدا باز میکند.
شیر شما دیگه به دردش نمیخوره. باعث میشه غذاهای مفید رو نخوره. اگه پیش مامانت مثلا راحته. یه خرده روز بذارش اونجا.
در قیامت گنهکاران گویند"افسوس بر من از کوتاهی هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره کنندگان آیات او بودم"(سوره زمر آیه۵۶) سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست، به سوی نور که باشی سایه ها در پس تواند الله نورالسماوات والارض
شازده کوچولو با ادب پرسید: بیوطنها کجا هستند؟گل گفت: بیوطنها؟ خدا میداند که کجا میشود پیدایشان کرد. باد این ور و آن ور میبردشان. نه اینکه ریشه ندارند؛ بیریشگی، حسابی اسباب دردسرشان شده...(شازده کوچولو، آنتوان دوسنت اگزوپری.ترجمه و اقتباس کنتـ مونت کریستو)