از وقتی یادم میاد همیشه لج میکره و حرف گوش نمیده .خیلی دلش میخواد منتشو بکشیم سر هر مسئله ای .برای مثال چند بار باید بهش بگیم برو حموم تا بره .اگر نگیم نمیره .باید اروم بگیم همیشه خواهش کنیم .عید به عید دیده بوسی نمیکنه .تا حالا باهم سفر نرفتیم .دختر خونه بودم پول تو جیبی نمیداد.و کلی کار دیگه.از بچگیم تا حالا با این اخلاقهاش داریم سپری میکنیم .واقعا حرص میخوریم نمیدونم چی کنم به کارهاش فکر نکنم .جلوی شوهرمو خانوادش هم ابرومونو برده .بیخیالش بشم بابامه .کارهاشو نمیتونم نادیده بگیرم
ببین استارتر.چیزی که من عنوان میکنم از پدر وشما عنوان میکنی ممکنه متفاوت باشه .ممکنه پدران ما چون سن زیاد دارن پس ادم گذشته اند .وادمای گذشته اکثرشون اینطور بودن .که ارزش به زن نزارن .ویا خساست داشته باشن .یا حتی ممکنه بهداشتشون رو رعایت نکنن.ولی پدر من خودش رو یه فرد امروزی وکاملا باشعور میدونه ولی با این حال یه فردی که شخصیت روباه صفتشو دیگه الان همه شناختن
ببین استارتر.چیزی که من عنوان میکنم از پدر وشما عنوان میکنی ممکنه متفاوت باشه .ممکنه پدران ما چون سن ...
اخه پدربزرگم اینجور نبود که بابام هست .خیلی رو اعصابه .امروزی نیست .ولی از زنهای امروزی خوشش میاد .میترسم به مامانم خیانت کرده باشه .چون گوشیش یک دقیقه هم از دستش نمی افته