دوست صمیمیم قرار بود بعد زایمانم بیاد عیادتم.منم گفتم هر وقت اومدی قدمت رو چشم.دو سه بار که کنسل کرد بار اخرم که قرارشد بیاد باز پیام داد حالم بده میرم سرم بزنم.گفتم اشکال نداره.که با اون حال بد همون موقع پاشده بود با یکی دیگه رفته بود بیرون .که خیلی ناراحت شدم ازش.
اونگذشت. گفت فلان روزبیا خونمون گفتم باشه.روزی که قرار شد برم گفت من جایی دعوتم.دوباره چند روز پیش هرروز پیام میداد۵ شنبه بیا خونمون ناهارم بمون.حالا امشب پیام داده مادرشوهرم دعوتم کرده میشه نیای؟آدم اخه انقدر بیشعور.من دوس نداشتم دوستیمون بهم بخوره.ازش به دل نمیگرفتم معذرت خواهی میکرد.ولی دیگه شورشو در آوردهگآدم انقدر بی ادب.منکه اصراری به رفتن نداشتم ولی کارش خیلی زشته.باهاش چه برخوردی کنم