اره ختنوادشو فرستاد جواب منفی شنید بعد دوست داداشمو فرستاد منفی شنید..شوهرخالموفرستاد منفی شنید داداشم دید ول کن نیست رفته بود درخونشون صداش زده بود گفته بود بریم بیرون کارت دارم اونم باکلیییی ذوق رفته بود همراه داداشم داداشمم باموتوربرده بودش کنار کوه چاقو گذاشته بود روگلوش گفته بوداگه یه بار دیگه اسم خاهرمو بیاری بااین تیکه تیکت میکنم.این قضیه مال تقریبا دوازده سال پیشه واون پسر همچنان مجرده
مامانش به مامانم گفته بود از اونورم پسره رو مخ بابام رفته بود و بابام میگفت چقدر این پسر اقاست و خوبه اما نمیدونست خواستگار منه مامانمم به مامانش گفته بود باید از دخترم بپرسم منم گفتم غلط کرده خواسته بیاد صحبت کنیم دیگه مامانمم گفت نیان الان دوسال گذشته هنوز هر وقت منو میبینه مثل دشمن خونیش نگاه میکنه و زود رد میشه
ی پسر همسایه داشتیم ک طفلک خواستگاری همه دخترای محله رفته بود دیگ اخریا میرفت محله های دور تر بازم جواب ندادن بهش
یعنی خااااک تو سرم که یه همسایه درست و حسابی هم نداریم مخشو بزنم بیاد خواستگاری😒
ی پسر همسایه داشتیم ک طفلک خواستگاری همه دخترای محله رفته بود دیگ اخریا میرفت محله های دور تر بازم جواب ندادن بهش
منم اره زنش شدم
پسر همسایمون دوسم داره.البته تا حالا چیزی بهم نگفته.ولی کاراش خیلی تابلو هستن.خیلی خجالتیه. راستش منم عاشقش شدم.نمیدونم چیکار کنم چطوری بهش بفهمونم منم دوسش دارم. منم خجالتیم.
منم شوهرم پسرهمسایمونه برامن باباش اومده بودبه بابام گفته بودبابامم چون میشناخت گذاشت بیاین
اره همسایه بغلیه مامانم اینا به مامانم حرفشو زدن ولی هم من و هم خانوادم به دلایلی مخالف بودیم اجازه ی خواستگاری ام ندادیم الان خواهراش رو برمیگردونن ازم ولی نمیشد تازه داییه بهترین دوستم بود که فوت شد تحملش سخت بود
تو نمیخواد کاری کنی در واقع اگه کاری کنی پسره میره اگه اون واقعا میخوادت باید ی کاری کنه ، من ک شوهرم پسرخالمه ی دفعه مادرشو فرستاد گفتم خوب اول باهام دوستمیشدی گفت من قصدم ازدواج بود نه دوستی اونم همونطوره اگه بخواد میاد اگه هم نه ک هیچی تو هم ذهنتو درگیرش نکن شاید ی عاشقتر از اون پیدا کردی
