اگه آره میشه بگین چطوری اومدن جلو؟نتیجش چی بود؟
من اومدن نتیجه ش + بود زنش شدم
اره
الان عقد بسته هستیم
پسر همسایه از دست بابام و داداشام جرأت نداشتن نگاه کنن 😅
اره اول به مامانم گفتن ولی من خوشم نمیومد نزاشتم بیان😬😬
اوهوم
ما تو مجتمع خونه داریم که ۱۶۰ واحده
این اتفاق ۲ بار پیش اومده 😂
تازه یکیشون پسرش اوتیسم داشت اونوقت اومده بود از من خواستگاری کرده بود😑😑
از من نه از خواهرم
مادرشون اومد و گفت که پسرش خواسته از دخترتون خواستگاری کنم
بعد با پسرشون ا مدن نه به عنوان خواستگاری به عنوان مراحل اولیه آشنایی بیشتر
با نظارت پدر و مادر ما و ایشون هشت ماه رفت و آمد کردن بعد عقد کردن
مامانش زنگ زذ به مامانم شب منزل تشریف دارین ما واسه امرخیر میخوایم مزاحم بشیم
آره مامانش اومد با مامانم حرف زد بابامم خیلی محترمانه گفت غلط کردن
یکم بابام بی اعصابه
نه یه همسایه داشتیم سه تا پسر دم بخت داشت ولی همیشه من و مامانم با زن همسایه و دختراش دختر براشون پیدا میکردیم احساس خواهر برادری داشتیم به هم هنوزم ک هنوزه همینجوری هستیم حالا هممون متاهلیم
اره مامانش اومد خونمون پسره اعصاب نداشت مامانم فوری بهش گفت نه😊
آره . داشتن روبروی ما خونه میساختن. منم رفتم با پسره دعواااا که چرا تا وسط کوچه مصالح ریختین ؟ داداشم نمیتونه ماشینشو بیاره داخل پارکینگ.
خوشش اومد و اومدن خواستگاری و جواب منفی دادم چون اخلاقمون فرق داشت. پنج سال خواستگارم بود اما هر بار یه جوری میشد که نشه ازدواج کنیم.
میخواست بیاد دیر شد چون من دیگه ازدواج کرده بودم همش از پنجره نگاه میکرد هی تو کوچه ب بابام فرمون میداد ولی من خوشم نمیومد ازش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
