دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
با همسرم دعوا کرذیم صبح مقصر اون بود البته من هم کم نمیارم تو دفاع از خودم مراسم ختم بستگان ...
چرا با مردی که زدت میخواهی بمونی؟من جای تو بودم حتما به خانوادم میگفتم
همسرم من اخم تورابه خنده کسی عوض نمیکنم حتی نداشته هایت راباداشته های کسی عوض نمیکنم من تارموی توکه هیچ حتی خاطراتت رابا هیچکس عوض نمیکنم تاابدتوقلبمی مامان دوتا گل پسرم آقا امین و آقا اهورا عشق های مامانی هستید
عزیزم اول اینکه ناراحت شدم برات....چقدر زود از دعوا رسیدین به مشاوره؟یعنی درجا پشیمون شد از کارش؟بنظرم اگه امکانش داری و کار هر بارشه از پزشک قانونی برگه بگیر و جایی مخفی کن
البته اطرافشم بزنااا فقد اونجارو نزنی ی ورت خیلی روشن شه ی ورت تیره ؛تابلوترشه😕
{یه جاهایی اِشتباه کَردی چون بَرات لازِم بود،یه روزایی اِعتِماد کَردی و ضَربه خوردی🥲🩹چون بایَد دَرس میگِرفتی، یه موقع هایی به رَوابِط سَمّی و نامُناسِب وارِد شُدی و دِلِت شِکَست💔 چون نِیاز به تَجربه داشتی...ولی نَبایَد خودِتو به خاطِرش سَرزنِش کنی😚؛چون تَمامِ اِشتِباهاتِت بَخشی اَز مَراحِل رُشد تو بوده🌱، مَراحِلی که بایَد اَزشون عُبور کُنی🚶♀️👣تا شَخصیّتِت رُشد کنه و به کَسی که میخوای وَ واقِعا بایَد باشی تَبدیل بِشی💫🪄.پَس لُطفا خودِتو سَرزنِش نَکُن چون تو با اِشتباهاتِت تَعریف نَمیشی و تَمامِ این مَسیر بَخشی از مَراحِل رُشد و تَکامل توعه تا خودِتو بِشناسی و بِدونی اَز زِندگیت چی میخوای😊...پَس سَخت نَگیر رَفیق🤝،قَدرِ خودت و لَحظاتِ زیبایِ زندِگی رو بِدون و اَزش لِذّت بِبَر...♥️}
با همسرم دعوا کرذیم صبح مقصر اون بود البته من هم کم نمیارم تو دفاع از خودم مراسم ختم بستگان ...
که چی؟؟؟؟بفهمن بهتره...
ازمن به تو نصیحت به عنوان خواهر بزرگتر...بزار خانوادت بفهمنن و جلوی اون احمقو بگیرن..
تاکی میخوای کیسه بوکس شوهرت باشی؟؟؟
یه روزی به حرفم میرسی.
همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
همسرم من اخم تورابه خنده کسی عوض نمیکنم حتی نداشته هایت راباداشته های کسی عوض نمیکنم من تارموی توکه هیچ حتی خاطراتت رابا هیچکس عوض نمیکنم تاابدتوقلبمی مامان دوتا گل پسرم آقا امین و آقا اهورا عشق های مامانی هستید