کوچولوی من الان بیشتر از ۲هفته اس ک اون قلب کوچولوت دیگه نمیزنه ...
۲هفت اس ک از جدایی من و تو میگذره
این روزا حس میکردم ک دیگه غم از دست دادنت کم شده....ولی نه این غم مثل آتش زیر خاکستر شده ناگهان شعله ور میشه ؛ در یک لحظه تمام آرامش تصنعی منو در هم میشکنه... در یک لحظه قلبم ،روحم رو به آتیش میکشه. آخه چقدر خودمو با قسمت و این حرفها دلداری بدم؟
یکی یه دونم دلتنگم خیلی دلتنگ...
جای خالیت عذابم میده عشق مامان...
من با تو خوشبخت ترینم بودم بدون تو درمانده ترینم...
داشتم با خوشحالی روزامو میگذروندم ک تو یه لحظه پرت شدم به غمناک ترین روزای زندگیم...
الان من موندمو هزار تا سوال ک جیگر گوشه من چی بر سرش اومد ؟
من موندمو یه قلب ما اروم
من موندمو چشمی ک اشکش خشک نمیشه
من موندمو روزگاری ک دیگه نمیدونم چطور سپری کنم