2733
2739
عنوان

اسپرم چند روز زنده میمونه داخل رحم؟؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 43693 بازدید | 47 پست
خیر کاملا اشتباهه اسپرم تا۷ روز هم میتونه زنده باشه و تخمک سه روز شماهم سرچ کن مطلب بخون 

الان سرچ کردم اسپرم پنج روز بود ولی تخمک گذاری 48 ساعت بود که میشه دوروز نه سه روز

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
الان سرچ کردم اسپرم پنج روز بود ولی تخمک گذاری 48 ساعت بود که میشه دوروز نه سه روز

ای بابا باشه من اشتباه میگم همتون درست میگین باشه 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ای بابا باشه من اشتباه میگم همتون درست میگین باشه 


وا چرا ناراحت میشی خوب داری اشتباه میگی باید بگیم درست میگی؟؟؟ 

اصلا تو همه چیز دان . انیشتن.

والا مردم خود در گیری دارن😨

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
وا چرا ناراحت میشی خوب داری اشتباه میگی باید بگیم درست میگی؟؟؟  اصلا تو همه چیز دان . انیشتن. ...

من نمیدونم بحث بیمورد شما برایه چیه؟؟؟ دوست عزیز اسپرم تو بدن ۷ روز نهایت و تخمک نهایت ۳ روز هم میتونه زنده باشه حالا شما میگی من خود درگیری دارم شما دوست داری بگی شما داری درست میگی بحثش جداس ولی درستش اونیه که گفتم حالا هرجور دوست دارید فکر کنید نه مسابقه هست نه جایزه میدن 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
2728
من نمیدونم بحث بیمورد شما برایه چیه؟؟؟ دوست عزیز اسپرم تو بدن ۷ روز نهایت و تخمک نهایت ۳ روز هم میتو ...

به قول خودت به ما گفتی برو تحقیق کن رفتم کردم هیج جا نوشته بود 72 ساعت عکسم برات گذاشتم. شما درست میگی نه عزیزم اشتباه نکن کسی که بحث میکنه تویی نه من ... وگرنه خودت ریپلای کردی گفتی برو تحقیق کن منم تحقیق کردم حرف شما درست نبود در مورد تخمک .... منم ریپلای نکن حوصله ندارم شرمنده

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
به قول خودت به ما گفتی برو تحقیق کن رفتم کردم هیج جا نوشته بود 72 ساعت عکسم برات گذاشتم. شما درست می ...

زنده ماندن اسپرم در بدن زن برای مدت طولانی

معمولا اسپرم قادر است بعد از رابطه جنسی به مدت 48 ساعت در بدن زن زنده بماند و حتی در برخی موارد امکان دارد که اسپرم به مدت 5 تا 7 روز نیز در بدن زن زنده باقی بماند. باید بدانید که ترشحات دهانه رحم که در گردن رحم ترشح می شود، نقش مهمی در زنده نگه داشتن اسپرم دارد

باشه شما درست میگین 😄😄😄

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
زنده ماندن اسپرم در بدن زن برای مدت طولانی معمولا اسپرم قادر است بعد از رابطه جنسی به مدت 48 ساعت ...

هه گلم برو قرصات رو اشتباه خوردی.... 

من گفتم اسپرم رو درست گفتی تخمک اشتباه گفتی😂😂😂 

اصلا میخونی من چی مینویسم یا فقط میخوای یه چی بگی

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 

[QUOTE=76480640]هه گلم برو قرصات رو اشتباه خوردی....  من گفتم اسپرم رو درست گفتی تخمک اشتباه گفتی😂😂😂  ...[/QUOT

بی شخصیت بی ادب خودت برو قرصاتو بخور بحثی باهات ندارم بی سواد 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
2738
[QUOTE=76480640]هه گلم برو قرصات رو اشتباه خوردی....  من گفتم اسپرم رو درست گفتی تخمک اشتباه گف ...

باشه من از اول بهت گفتم ریپلای نکن خودت خواستی. دوما دیدی در مورد تخمک اشتباه گفتی و طلبکار بودی . خدا کنه یاد بگیریم اشتباهامون رو قبول کنیم آمین. 

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
[QUOTE=76480640]هه گلم برو قرصات رو اشتباه خوردی....  من گفتم اسپرم رو درست گفتی تخمک اشتباه گف ...

تو خیلی با سوادی من که از اول بهت گفتم انیشتن😂

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
باشه من از اول بهت گفتم ریپلای نکن خودت خواستی. دوما دیدی در مورد تخمک اشتباه گفتی و طلبکار بودی . خ ...

ببین به استارتر احترام میزارم دیگه جوابتو نمیدم کلا از این آدمایی هستی که عاشق بحث و منم منم هستی

درباره هم تخمک هم اسپرم درست گفتم اشتباه هم نگفتم لااقل یه شکم بزا بعد بیا اینجا نظر بده و واسه خودت پافشاری کن درست میگی تخمک هم میتونه ۳ روز زنده باشه از زمان آزاد شدنش تا مردنش ۳ روز میتونه طول بکشه 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
ببین به استارتر احترام میزارم دیگه جوابتو نمیدم کلا از این آدمایی هستی که عاشق بحث و منم منم هستی د ...

شما میخواستی به استارتر احترام بزاری از اول بحث نمیکردی الان ادای روشن فکرا رو درنیار . دوما خیلی زشته ادم نداشته های طرف رو بروش بیاره شما که زاییدی کجا رو گرفته برا ما هم ارزونی تووووو😂. دوما علمی رفتم سرچ کردم عکس گذاشتم از بس زاییدی چشات مشکل پیدا کردن ببینی شما که عی میگی درسته حرفت یه عکس بزار من ببینم به جای غم پز در کردن . والا . 


 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
شما میخواستی به استارتر احترام بزاری از اول بحث نمیکردی الان ادای روشن فکرا رو درنیار . دوما خیلی زش ...

از کسی که اینجا رو با چاله میدون اشتباه میگیره و دو روزه اومده نی نی سایت بیشتر از این نمیشه توقع داشت 

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
از کسی که اینجا رو با چاله میدون اشتباه میگیره و دو روزه اومده نی نی سایت بیشتر از این نمیشه توقع دا ...

ببین تو همه چیز دان چی میخوای از جون من ؟؟؟؟؟ 

من گفتم عکسی که حرفت رو نشون بده درسته داری نشون بده نداری شما رو بخیر ما رو به سلامت .

حرف پیدا نمیکنی برو تامیک های بعدیمم بخون حرف پیدا کن یا سوت بزن خواهر من . شما که عالمی باید بدونی الان گوشی برات ضرر داره چه برسه دهن به دهن من گذاشتن.. خانم روشن فکر شما گفتی به احترام استارتر نمیخوای با من نوعی بحث کنی پس چرا تند تند ریپلای میکنی برو به کارت برس بابا. ایش

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
از کسی که اینجا رو با چاله میدون اشتباه میگیره و دو روزه اومده نی نی سایت بیشتر از این نمیشه توقع دا ...

جایزه قدیمی ترین و لاکچری ترین فرد هم به جوایز زاییدنتون هم اضافه کنید برا شما👍. انسانیت ربطی به جدید و قدیم نداره غلط کردیم یه سوال از شما پرسیدیم گفتی برو نت سرچ کن رفتم دیدم در مورد تخمک اینطوری نوشته با عکس گذاشتم ... طلب کار میشی گیر میدی توقع نداشته باش حرف خوبم بشنوی ... الان جون بچه ت برو منو ریپلای نکن چون ادمی که شعور نداشته باشه مسخره کنه لیاقت هم صحبتی نداره. وگرنه من هر توهینی کردم یا نکردم مربوط به بحث مون بود نکه برم جاسوسی ببینم چی به چیه حرف بزنم. شعور👎

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

غذا

لاده | 12 ثانیه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز