2737
2739
عنوان

من یکیو دوست داشتم

| مشاهده متن کامل بحث + 480 بازدید | 61 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه دلیل منطقی و محکمی داری که دیگه دوسش نداری اون حست طبیعیه معمولا اینجوریه حتی اگه برن ازدواج کن ...


نمیاد جلو پیشنهاد بده فقط با نگاهش  بازیم میده  شل کن سفت کن بازی در میاره 


من لیمووییی  بودم ولی اون هلوییییی دوست داشت . من واسش دریا بودم ولی اون از این تشت قرمز پلاستیکیا دوست داشت 
عادیه بابا... خیلی از دخترا این مدلی هستن.... حتی اگه نخوایم ولی یه مدل دیگه میخوایم

هییی دلم گرفته تقصیر خودم شد 

من لیمووییی  بودم ولی اون هلوییییی دوست داشت . من واسش دریا بودم ولی اون از این تشت قرمز پلاستیکیا دوست داشت 
2731
میگم عمر و جوونیت رو الکی هدر نده جنس مذکر ارزش این کار رو نداره

هییی

من لیمووییی  بودم ولی اون هلوییییی دوست داشت . من واسش دریا بودم ولی اون از این تشت قرمز پلاستیکیا دوست داشت 
نمیاد جلو پیشنهاد بده فقط با نگاهش  بازیم میده  شل کن سفت کن بازی در میاره

یه مدت باهاش مثل جرز دیوار برخورد کن فازشو مشخص میکنه 

‏گناه منم مثل شما خوشگلیم بود، خدا گناهامو بخشید این شکلی شدم  
همدمی که امروز با یکیه و فردا با یکی دیگه؟  اون دیگه همدم نیست عزیزم ...اصلا هیچی نیست

خب ادم چه میدونه میگه شاید طرفش خوب باشه بعد یهو میفهمه طرفش ارزش تف انداختن هم نداره 

من لیمووییی  بودم ولی اون هلوییییی دوست داشت . من واسش دریا بودم ولی اون از این تشت قرمز پلاستیکیا دوست داشت 
نمیاد جلو پیشنهاد بده فقط با نگاهش  بازیم میده  شل کن سفت کن بازی در میاره

خب فکر میکنی به چنین کسی میشه اعتماد کرد ؟گذر زمان حلش میکنه نگران نباش اونقدری خودتو سرگرم کن که وقت فکر کردن بهش نداشته باشی

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
2738
یه مدت باهاش مثل جرز دیوار برخورد کن فازشو مشخص میکنه 

جرز دیوار چطوریه 

من لیمووییی  بودم ولی اون هلوییییی دوست داشت . من واسش دریا بودم ولی اون از این تشت قرمز پلاستیکیا دوست داشت 
خب فکر میکنی به چنین کسی میشه اعتماد کرد ؟گذر زمان حلش میکنه نگران نباش اونقدری خودتو سرگرم کن که وق ...

میگم که دیگه دوستش ندارم بهش رو میدم میره تو قیافه فک میکنه چه مالیه اما خودمو که میگیرم هی میاد چراغ سبز میده و این چرخه شل کن سفت کنش ادامه داره و منم خسته شدم

من لیمووییی  بودم ولی اون هلوییییی دوست داشت . من واسش دریا بودم ولی اون از این تشت قرمز پلاستیکیا دوست داشت 
کار خوبی میکنی.بالاخره یه تایم غیر مشخصی داره این شرایطت نگران نباش

اتفاقا خیلی نگرانم  حس میکنم دنیا خیلی بزرگه اما یه ادم تو این دنیای بزرگ قرار نیست مال من باشه و قراره مجرد بمیرم😐

من لیمووییی  بودم ولی اون هلوییییی دوست داشت . من واسش دریا بودم ولی اون از این تشت قرمز پلاستیکیا دوست داشت 
همونجوری که با دیوار های خونتون رفتار میکنی همونجوری باهاش برخورد کن انگار روحه مثلا

منظورت بی محلی کردنه؟

من لیمووییی  بودم ولی اون هلوییییی دوست داشت . من واسش دریا بودم ولی اون از این تشت قرمز پلاستیکیا دوست داشت 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز