امروز تولدم بود..
همسرم كلي با عشق واسم كيك و كادو و حتي وسايل اتيش بازي گرفته بود ك خوشحال شم و اينم بگم قرار بود فقط خودمو خودش باشيم..ولي كلا خونوادش اومدن منم كلا مشغول پذيرايي شدم برادرزاده هاي همسرم خيلي شيطنت كردن ..همه خونه بهم ريخت.بغض كل شب داشت خفم ميكرد يعني عكس وفيلمامو نگا ميكنم دلم ب حال خودم ميسوزه اصصصلا خوب نبود ..اينم بگم اولين تولد بعد عروسيمون بود يعني حدودا چهار ماهه ازدواج كرديم..خيلي دلم گرفت ك اولين تولدم اينجوري شد..دارم دق ميكنم نميدونم چيكار كنم...😢😢😢