من فاطمم همونی که ۶ ماه ارایشگری کرد و بیرونش کردن همونی ک ۱۴سالگی ازدواج کرده بود.دوماهه پیش متوجه شدیم ک شوهرم سرطان بیضه داره خیلی سخت بود واس درمانش تهرانم رفتیم و برگشتیم اخر هم عمل شد و متاسفانه یه بیضشو برداشتن چون سرطانی شده بود الانم روزای اخره شیمی درمانی رو طی میکنه .البته قبل شیمی درمانی اسپرمشو فریز کرد.گرچه این روزای شیمی درمانی و رفت و امد دکتررفتنشو بجای من خواهرش کنارش بود چون باسیاسته تمام خرج درمانشو پرداخت میکرد نمیزاشت من باهاش برم خواهرشوهر است دیگر...خندم میگیره روزی رو که یه سرمای کوچیک خورده بودم خواهرش گف داداشمو میبرم خونه ی خودم تا سرمانخوره تا این حد حس میکرد من مواظب شوهرم نیستم .کار هر شبم گریه بود هم بخاطراینکه شوهرم مریض شد هم بخاطره اینکه حالاها بچه دار نمیشیم وشوهرم دوس نداره و اینکه خانوادش منو مثل غریبه میدونستن و نزاشتن کنارش باشم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
بخاطر اینکه خانواده اش پیگیر بیماریش و مراقبت ازش هستن اصلا ناراحت نباش وظیفه اشونه اتفاقا خودتو بکش کنار اوضاع. که بهتر شد باهم خوش باشین اگر هم بعدا شوهرت گلایه کرد چرا کنارم نبودی بگو تقصیر خانوادته وگرنه من بخاطر تو خیلی غصه خوردم و تنهایی کشیدم