سلام دوستان دیروز خواهرشوهرم همه خواهر برادرارو ناهار و شام دعوت کرده بود جاری بزرگم خیلی موذی و هفت خطه تیکه های بدی میپرونه بم پشت سرمم زیاد حرف میزنه درحدی ک اوایل عقدمون یکی از خواهرشوهرام باهام بد شده بود در اثر حرفای این خانوم
خلاصه دیروز ک رفتیم اصلا تحویلش نگرفتم هرچی حرف میزد یا مخاطب قرارم میداد توجه نمیکردم دیدم ک رفت درگوشی ب همون خواهرشوهرم ک باهام اوایل بد شده بود ی چیزی گفت اونم منو نگاه کرد فهمیدم راجع ب من بوده(گفته بود نمیدونم چرا ثمین با من بده ) من بعد ناهار با شوهرم اومدم خونه برا شام بازم رفتیم شب ک رفتیم کلی تحویلش گرفتم جلو خواهرشوهرام چون رو رفتارم با اون دقیق شده بودن خواستم نشون بدم اون بوده ک خواسته منو خراب کنه
حس خیلی خوبی دارم برا اولین بار تو عمرم ی حرکت زدم 😁😁😁