من دوم دبیرستان بودم اصلا به ازدواج فکرم نمیکردم میگفتم عمرا ازدواج کنم فقط دوس داشتم تا اونجایی که جاداره درس بخونم...یه دخترخاله داشتم ازدواج کرده بود از شهرستان اومده بود نزدیکای ما خونه گرفته بود منم زیاد میرفتم خونشون یه بچه ی کوچیکم داشت...شوهرش بیش از حد خسیس بود مثلا روزی هزار تومن میزاشت خونه واسش با یه بچه کوچیک انصافا کم بو ...رفتاراش غیرعادی بود یه سیم مخفی داشت و با این و اون لاس میزدو شا رژ میگرفت جالب اینجاست که افتخارم میکرد منم میگفتم چرا این کارو میکنی میگفت واسه شار ژه من که اونو نمیبینم یا بیرون نمیرم باهاش فقط شا رژ میگیرم ازش همین..
من آن صیدم که صدها بار از دام بلا جستم تو بایک تار مو تا خانه صیادم اوردی
دختر خاله ت با شوهرت رابطه داشت ینی!؟ گفتی خونش دیدیش!؟
نه بابا رابطه نبوده در حد دردودل بوده...شوهرم بعضی وقتا میگه اگه تو نبودی و عاشقت نمیشدم معلوم نبود چه .گناهایی بیفته گردنم همش میگه خدایا شکرت من خر بودم کمکم کردی...اخه از بس مینالید از شوهرش شوهرم دلش سوخته بود باهاش دردودل میکرد فقط
من آن صیدم که صدها بار از دام بلا جستم تو بایک تار مو تا خانه صیادم اوردی
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘