ما گرفتاری های زیادی داریم اگه بخوام تاپیک بزنم فک کنم حداقل ۱۰۰ تا میتونم تو یه روز بزنم از شوهر و جاری و خانواده خودم و خانواده شوهرم و دوستام ....ولی نمیدونم چرا دستم به تایپ نمیره حرفامو بگم هرچند شاید اگه قبلا مینوشتم میتونستم راهنمایی بگیرم و بهتر عمل کنم
داشتم اون تاپیک حقوق همسرا رو میخوندم گفتم اینو دیگه بگم هرچند خیلی وقته میخواستم عنوانش کنم نمیتونستم
من و شوهرم حقوقمون دولتیه روهم رفته ۶۵۰۰هست ولی اصلا برکت نداره همش برا وام میره که برا زمین خریدن رفت. بخدا الان دریافتیمون صفره با یه وام که قرار بود بریم شهرستان بزرگتر اجاره داریم میگذرونیم با وجودی که تو یه شهر کوچیکیم.خونه نداریم . تو خونه برادر شوهرم نشستیم بدون هیچ کرایه ای چون اونا تو خونه پدرشوهرم نشستن .چند جا رفتیم زمین خریدیم همش مشکل دار از اب درومد اگه درست بشن قیمت دارن ولی الان ۵ ساله که هیچ خبری نشد نمیدونم بگم بد شانسیم یا ...
اینم بگم بابام سر ازدواجم خیلی ناراحت بود موافق بود ولی همش سنگمینداخت جلو پام گیر میداد جهیزیه نخرم پولشو بدم به اون.هرچند بخدا به اوناهم کمکمیکردم توروز عروسی تصادف شد ....وخیلی کارای دیگه .
حالا شما بخاطر خدا راهنماییم کنین یه راهی بزارین جلو پام که برکت به زندگیمون برگرده خیلی عصبی شدیم شوهرم واقعا حالش خوب نیس هرچند خودشو نشون نمیده و توداره
برا رضای خدا راهنمایی کنین شاید خیلیا باشن مث ما
یا اگه کسی اینجوری هس فقط درد دل کنه که راحت شم
ببخشید شاید نتونم جواب بدم پیامارو شرایطم خوب نیس
ولی خواهشا هرچی به ذهنتون میرسه بگید