شاید اونموقع ها هم کسایی با حرفا و قضاوتاشون ایشونو ناراحت کردن. گفتم که ما هم حواسمون باشه اینجا فضای مجازیه و شناخت کاملی از هم نداریم. چرا حرفی میزنیم که باعث ناراحتی بشه.
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن"❤محرم❤ وقتی اولین ماه شد میدانست اولینها را رسالتی بر دوش است؛ اما نمیدانست روزی تا آخر زمان یادآور یک حماسه،یک قیام خونین ❤انقلاب حسین❤خواهد شد. سیاوش رودکلی
پس چرا زدی رو اسمش؟ گفتی سوگلی فکر کردم هارلی کوئینو گفتی؟
اره همونا میگم ولی دوطرف اسمش خط 🤣
ما باید حقیقت را میگفتیم.و حقیقت این بود: «نه، اصلاً حالم خوب نیست.»اما هیچکس نمیدانست چطور با شنیدن این حقیقت کنار بیاید، بنابراین ما راههای دیگری برای بیان آن پیدا کردیم...و از هر جایگزین دیگری استفاده کردیم: موادمخدر، مشروبات الکلی، مواد غذایی، پول، بازوهایمان، بدنهای دیگر. ما به حقیقت خود، به جای صحبت کردن از خود غیرواقعیمان، عمل کردیم و گند همهچیز درآمد!اما ما فقط میخواستیم صادق باشیم
ما باید حقیقت را میگفتیم.و حقیقت این بود: «نه، اصلاً حالم خوب نیست.»اما هیچکس نمیدانست چطور با شنیدن این حقیقت کنار بیاید، بنابراین ما راههای دیگری برای بیان آن پیدا کردیم...و از هر جایگزین دیگری استفاده کردیم: موادمخدر، مشروبات الکلی، مواد غذایی، پول، بازوهایمان، بدنهای دیگر. ما به حقیقت خود، به جای صحبت کردن از خود غیرواقعیمان، عمل کردیم و گند همهچیز درآمد!اما ما فقط میخواستیم صادق باشیم
ببخشید نوره رو کدوم قسمتها میشه استفاده کرد؟ و از کجا میشه تهیه کرد.
من کل بدنم رو وکس میزنم
واجبی فقط برای زیربغل و ناحیه تناسلی
فروشگاه های معتبر طب سنتی
باید حتما آهک و زرنیخ داشته باشه وگرنه ب درد نمیخوره و هیچ فایده نداره
(متاسفانه) امروزه در حوزه علمیه، دروس اخلاقیِ عملی و سیروسلوک الی الله و عرفانِ شهودی،بطورکلی ترک شده است. (درحالیکه) آنچه (در حوزه) باید مهم باشد تربیت طلاب به تزکیه وتهذیبِ اخلاقِ عملی وعرفان شهودی است که ماراآشنابحقیقت اسلام میکندوانسانیت رابمامینمایاند.دورانی ک حقیر،نجف تحصیل میکردم نه تنها این دروس طالب نداشت بلکه منع میشد.درس اخلاق نبود،تفسیر وبیان معارف نبود،مطرود وممنوع بود،فقط جمال الدین گلپایگانی بودوبس،اوهم وقتی به نماز می آمدعبا برسرمیکشیدوازعارف بودن اوکسی خبرنداشت وگرنه اوراازنجف بیرون میکردند.بعضی از کتابفروشها که خرید و فروش کتب فلسفه را به نظر برخی مراجع حرام میدانستند کتابِ اسفارملاصدرا رابا انبر برمیداشتند تا دستشان نجس نشود! خدامیدانددرمدت اقامت درنجف،مورداصابت چه تهمتها بودیم و تحمل چه مشکلاتی نمودیم و باچه مرارتها و تلخیهای حقیقی روبرو بودیم.امید میرفت بعدانقلاب درحوزه برای تدریس اخلاقِ عملی ومعارفِ شهودی تاسیساتی نوین برپاشود آنهم نشد! بعدانقلاب، حقیر کتاب لب الباب درسیروسلوک رانوشتم(باموضوع عرفان وسیروسلوک). روزی ازحوزه آمدندوگفتندشما۲کتاب دیگربنویسیدیکی مختصرترازلب اللباب ویکی مشروحتروعمیقتر،تابرای طلاب تدریس شود، گفتم منعی نیست ولی خواندن این کتابهاتااندازه ای مفیداست ن بتمام معنا؛ آنچه جان حوزه هارا زنده میکندوروح اسلام رازنده مینمایدتدریس حکمتِ عملی وتربیت طلاب به عرفان شهودی است ک بنیاداولیه نفوس راتغییر میدهد وآنان رابه طهارت واقعی وحقیقی میکشاندواگرحوزه اینطورشود حاکمانی تربیت میشوندکه مثل دستپروردگان حقیقی رسول و حواریینِ امیرالمومنین علیهم السلام میشوندوقادرندباطهارت ونفس زکیه تاثیر بسیارعمیق درمردم کشورودنیا بگذارندوبه اسلام واقعی سوق دهند.پس ازمدتی جواب آمد که اخلاق وعرفان عملی مرز ندارد ک دسته بندی و تدریس شود!امااین جواب کامل نیس زیراهمانطورکه فقه و اصول و عربی مرزدارد،عرفانِ عملی واخلاقِ شهودی هم مرزداردوبایددنبال اهل خبره ش رفت وبدین بهانه حوزه راازین علوم خطیره ک حکم اساس وبنیان را دارندتهی وخالی نگذاشت.باذکراین مطالب علت اختفای علامه طباطباییهاووگلپایگانیهامشهودمیشودحتی بعدِانقلاب...(بخشی از کتاب روح مجرد اثرعلامه طهرانی رحمه الله)
ما باید حقیقت را میگفتیم.و حقیقت این بود: «نه، اصلاً حالم خوب نیست.»اما هیچکس نمیدانست چطور با شنیدن این حقیقت کنار بیاید، بنابراین ما راههای دیگری برای بیان آن پیدا کردیم...و از هر جایگزین دیگری استفاده کردیم: موادمخدر، مشروبات الکلی، مواد غذایی، پول، بازوهایمان، بدنهای دیگر. ما به حقیقت خود، به جای صحبت کردن از خود غیرواقعیمان، عمل کردیم و گند همهچیز درآمد!اما ما فقط میخواستیم صادق باشیم
خودتون وکس میکنین؟ چطوری؟ واجبی از کجا بخرم اینایی که گفتینو داشته باشه؟ آدرسی دارین؟
والا منکه مشهدم
هرشهری هستین معمولا روازاده و تبریزیان نمایندگی دارن کانال و سایت و فروش پستی هم دارن
توی شهر خودتونم پرس و جو کنین نوره غیرکارخونه ای از عطاری معتبر ک خودشون بدونن کی تولید میکنه
حتما آهک و زرنیخ داشته باشه
(متاسفانه) امروزه در حوزه علمیه، دروس اخلاقیِ عملی و سیروسلوک الی الله و عرفانِ شهودی،بطورکلی ترک شده است. (درحالیکه) آنچه (در حوزه) باید مهم باشد تربیت طلاب به تزکیه وتهذیبِ اخلاقِ عملی وعرفان شهودی است که ماراآشنابحقیقت اسلام میکندوانسانیت رابمامینمایاند.دورانی ک حقیر،نجف تحصیل میکردم نه تنها این دروس طالب نداشت بلکه منع میشد.درس اخلاق نبود،تفسیر وبیان معارف نبود،مطرود وممنوع بود،فقط جمال الدین گلپایگانی بودوبس،اوهم وقتی به نماز می آمدعبا برسرمیکشیدوازعارف بودن اوکسی خبرنداشت وگرنه اوراازنجف بیرون میکردند.بعضی از کتابفروشها که خرید و فروش کتب فلسفه را به نظر برخی مراجع حرام میدانستند کتابِ اسفارملاصدرا رابا انبر برمیداشتند تا دستشان نجس نشود! خدامیدانددرمدت اقامت درنجف،مورداصابت چه تهمتها بودیم و تحمل چه مشکلاتی نمودیم و باچه مرارتها و تلخیهای حقیقی روبرو بودیم.امید میرفت بعدانقلاب درحوزه برای تدریس اخلاقِ عملی ومعارفِ شهودی تاسیساتی نوین برپاشود آنهم نشد! بعدانقلاب، حقیر کتاب لب الباب درسیروسلوک رانوشتم(باموضوع عرفان وسیروسلوک). روزی ازحوزه آمدندوگفتندشما۲کتاب دیگربنویسیدیکی مختصرترازلب اللباب ویکی مشروحتروعمیقتر،تابرای طلاب تدریس شود، گفتم منعی نیست ولی خواندن این کتابهاتااندازه ای مفیداست ن بتمام معنا؛ آنچه جان حوزه هارا زنده میکندوروح اسلام رازنده مینمایدتدریس حکمتِ عملی وتربیت طلاب به عرفان شهودی است ک بنیاداولیه نفوس راتغییر میدهد وآنان رابه طهارت واقعی وحقیقی میکشاندواگرحوزه اینطورشود حاکمانی تربیت میشوندکه مثل دستپروردگان حقیقی رسول و حواریینِ امیرالمومنین علیهم السلام میشوندوقادرندباطهارت ونفس زکیه تاثیر بسیارعمیق درمردم کشورودنیا بگذارندوبه اسلام واقعی سوق دهند.پس ازمدتی جواب آمد که اخلاق وعرفان عملی مرز ندارد ک دسته بندی و تدریس شود!امااین جواب کامل نیس زیراهمانطورکه فقه و اصول و عربی مرزدارد،عرفانِ عملی واخلاقِ شهودی هم مرزداردوبایددنبال اهل خبره ش رفت وبدین بهانه حوزه راازین علوم خطیره ک حکم اساس وبنیان را دارندتهی وخالی نگذاشت.باذکراین مطالب علت اختفای علامه طباطباییهاووگلپایگانیهامشهودمیشودحتی بعدِانقلاب...(بخشی از کتاب روح مجرد اثرعلامه طهرانی رحمه الله)
ما باید حقیقت را میگفتیم.و حقیقت این بود: «نه، اصلاً حالم خوب نیست.»اما هیچکس نمیدانست چطور با شنیدن این حقیقت کنار بیاید، بنابراین ما راههای دیگری برای بیان آن پیدا کردیم...و از هر جایگزین دیگری استفاده کردیم: موادمخدر، مشروبات الکلی، مواد غذایی، پول، بازوهایمان، بدنهای دیگر. ما به حقیقت خود، به جای صحبت کردن از خود غیرواقعیمان، عمل کردیم و گند همهچیز درآمد!اما ما فقط میخواستیم صادق باشیم