بعضی وقتا سیاست لازمه (در همین حد که بدونی کجا چه حرفی بزنی کجا نه)شوهر من اصلا سیاست نداره خیلی بده خیلی وقتا به خاطر بی سیاستیش مشکل برامون به وجود اومد اما خودش اینطوری میپسنده اصلا نسبت به واژه سیاست الرژی پیدا کرده بسکه بهش گفتم سیاست داشته باش
عزیزم به هر چیزی که نمیشه گفت سیاست یا سیاست نداشتن. دورویی و دروغگویی اسمش سیاست نیست. تحمیل نظر و عقیده هم بی سیاستی نیست. ولی این که ادم تو جای خودش رفتار صحیحی داشته باشه و به ادما احترام بذاره و خودش هم اذیت نشه و ازار نبینه این خودش سیاسته
نه اینها میگن کم حرفیش از سیاستشه میگن کارهای خودش رو پیش میبره هر چی میخواد از شوهرش میگیره شوهرش میزارتش رو سرش حلوا حلواش میکنه والا من میگم شوهرش پتانسیلش رو داره من شوهرم اصلا به حرفم نیست حالا چه آروم باشم چه غر بزنم چه غر نزنم هر چی ازش بخوام اگه پول خرح کردن توش باشه اصلا انجام نمیده
من جاریم خیلیی سیاست داره و فقط به خاطر مصلحتش به کار میره و من متنفرم از این کاراش
مثلا وقتی خونشونم بیدار میشم میگم سلام اونم میگه سلام
ولی وقتی خواهر_شوهر# م بیدار میشه قبل از اینکه سلام کنه جاریم میگه سلام عزیزم صبحت بخیر خوب خوابیدی گلم نیششم یه متر باز میکنه
واسه اینه که خواهر_شوهر# ساده من کارمنده و تمام پولاشو خرج خودشو و بچه هاش میکنه
جالبه بدونید یه خواهر شوهر دیگه دارم وقتی کارای جاریمو میبینه جلو روش میگه همه حرفات دروغه 😏😏😏و نیشخند میزنه بهش
من خیلی با سیاستم
خیلی هم احترام میذارم با دعوت میرم
دعوت هم بکنم سنگ تموم میذارم
خونه مادرشوهر سکوت میکنم
تا سوالی پرسیده نشه حرف نمیزنم
شاید از نظرشون خودمو بگیرم اما خودم اینجوری راحت ترم
خیلی حریم نگه میدارم
خیلی به همسرم میرسم
همسرمم خیلی به حرفم گوش میده
اما متاسفانه بینمون فاصله هست
الان کنار مادرشوهرم نشستم ولی سرم تو نینی سایته..
شایدم خوب نباشه اما من اینجوری راحت ترم
میدونم الان فک میکنین از دماغ فیل افتادم ولی نه به خدا
اخه مامانم خیلی تو چشم خانواده شوهر بود ازش بیشتر توقع داشتن
من تصمیم گرفتم حریم حفظ کنم
همیشه ظرف میشورم
همیشه احترام میذارم
به احترام پدرشوهر مادر شوهر اگه تو اتاقی که من هستم وارد بشن بلند میشم
با برادرشوهرم که مجرد 18 سالشه
قطع رابطه ام سلام علیک ندارم چون خیلی تیکه مینداخت و باعث دعوای منو شوهرم میشد
هر کسی که سیاست داشته باشه خودش بیشتر حریمش حفظ میشه
من تو اتاق خواب های خونه مادرشوهرم نمیرم بدون همسرم
هنوز سر یخچال نرفتم که حتی آب بخورم
لباس های رسمی میپوشم یعنی لباس خونگی نمیپوشم
تو اشپزخونه بدون اجازه نمیرم
اما همیشه ظرف میشورم حتی وقتی که جاریم نمیشوره
فروردین 95 عقد کردم
شهریور 96 عروسی
اینها اسمش سیاست نیست شما در واقع خیلی خیلط رسمی برخورد میکنید خیلی ها هستن صمیمی هم هستن ولی سیاست دارن من که به شخصه اصلا خوشم نمیاد یه روز همسر پسرم رفتار شما رو داشته باشه همونجوری هم در مورد پسرم دوست دارم بعدا خانواده همسرش رو خانواده خودش بدونه نه مثله غریبه باهاشون رفتار کنه
نه اصلا منظورم این نیست این مثال هایی که شما آوردین از نطر من اصلا سیاست نیست اینها در واقع روش شما تو برخورد با خانواده شوهر که اصلا صمیمی نیست که احتراموت حفظ شه مثله رفتاری که آدم با همسایه اش داره. سیاست داشتن در واقعیت یعنی دو رو بودن یعنی تو روی طرف یع جوری باشی پشته سرش یه حور دیگه
اینهایی که میگن ما هیچ صخبتی با خانواده شوهر نمیکنیم و تو اتاق هاشون نمیریم و فلان اینها اصلا اسمش سیاست نیست اسمش قاطی نشدن با فامیله شوهر اصلا داستانه من جیز دیگه است
