نیم ساعته دارم دنبال کتری چایی سازم میگردم😐

این تو پیداش کردم😐
صبح که در کابینت رو باز کردم قندون رو برداشتم اینو گذاشتم جاش😑
چند روز پیشم مبایلم رو گذاشته بودم تو یخچال 😐 یهو اون توی زنگ خورد ویبره هم میزد از ترس ۴ نعل وسط خونه میدویدم و نعره میکشیدم😐
دیشبم توی ماشین داشتم بچم رو شیر میدادم رسیدیم فروشگاه همسرم اومد در رو برام باز کرد و بچه رو گرفت منم توی آینم موهام رو درست کردم و اومدم برم پایین که همسرم گفت میخوای این بزرگوار رو بذار تو😐
اگه ندیده بود همون جوری عین مامان گاوه میرفتم پایین